سفارش تبلیغ
صبا ویژن


★☆★ مقالات آموزشی ★☆★

تا به این لحظه مقوله همجنس گرایی توانسته برای خود شهرت بسیار زیادی بر هم زند. طرفداران این گروه معتقدند که چون در عصر کنونی دیگر خبری از برده داری نیست و زنان نیز به آزادی و دموکراسی دست پیدا کرده اند پس دیگر وقت آن فرا رسیده است که همجنس گرایان نیز به حقوق مقتضی خود برسند. به نظر می رسد که جو حاکم بر جوامع نیز به سوی پذیرش یک چنین نظریات پوچ و بی اساسی پیش می رود. این روزها جمع کثیری از همجنس گرایان را مشاهده می کنیم که در ملاء عام در انظار عمومی ظاهر شده و بدوم هیچ ابایی همجنس بودن خود را به صورت آشکارا اظهار می دارند. در بخش های وسیعی از کشورهای غربی، زوج های همجنس مانند زوج های غیر همجنس به رسمیت شناخته می شوند و از امنیت و رفاه اجتماعی کامل نیز برخوردار هستند. برخی از رهبران کلیساها همجنس گرایان را مورد تایید خود قرار میدهند و برای اعظای همجنس گرای کلیسا دعا کرده و از خداوند برایشان خواستار موهبت و برکت می شوند.

عقیده اکثر همجنس گرایان بر این اصول استوار است که...
   1. آنها اینگونه متولد شده اند.
   2. نه در داخل رابطه کسی آسیب می بیند و نه در خارج از رابطه به کسی صدمه زده می شود.
   3. هنگامیکه دو طرف درگیر در رابطه، احساس خوبی نسبت به یکدیگر دارند؛ دیگران حق دخالت در امور آنها را ندارند.
   4. همجنس گرایی و غیر همجنس خواهی به یک اندازه معتبر بوده و باید با دید یکسان به آنها نگاه کرد.


اینگونه متولد شده اند؟
از روزی که بشر برای نخستین بار پا بر روی این کره خاکی نهاده است، تا بدین لحظه همواره شاهد تبعیض های بسیار زیادی در میان توده های مختلف اجتماعی از جمله زنان، سیاه پوستان و معلولین بوده ایم. همجنس گرایان نیز از این مطلب به نفع خود بهرداری کرده اند و خواست اولیه خود را بر این اصل استوار نموده اند که چون گروههای مورد تبعیض قرار گرفته، نهایتا به حقوق خود دست پیدا کرده اند، اینک نوبت به خودشان رسیده که از امتیازات یکسان اجتماعی برخوردار گردند. اما اگر بخواهیم بر اساس آموزش های مذهبی تصمیم گیری نماییم بی شک چیزی بر خلاف این مطلب استنباط خواهد شد...

"جنسیت، نژاد و ناتوانی جسمی در این مورد هستند که یک انسان چگونه است؛ اما در مقابل همجنس گرایی مربوط می شود به اینکه یک انسان تصمیم می گیرد چه کاری انجام می دهد."

از سوی دیگر همجنس گرایان مدعی هستند که پژوهش های علمی ثابت می کنند که چنین گرایش هایی دارای خواستگاه بیولوژیکی در بدن انسان می باشند.

3 تحقیق مختلف از سوی فعالان "حقوق همجنس گرایان" برای حمایت از نظریه مطرح شده در بالا انجام گرفته است که به شرح زیر می باشند: بررسی کروموزوم X ، تحقیق بر روی عملکرد هیپوتالاموس، تحقیق بر روی دوقلوهای همسان همجنس باز.

در تمام کاوش های به عمل آمده نتیجه مشابه بوده؛ البته نباید فراموش کرد که در هر سه مطالعه، محققان به شخصه همجنس گرا بودند. از این گذشته باید توجه داشت که مطالعات آنها توسط محققان دیگر موشکافی و تجزیه و تحلیل نشده است. همچنین رسانه های گروهی هیچ اشاره ای به متدهای به کار رفته در این پژوهش ها نکرده اند و گمان می رود که نتیجه بررسی ها چیزی بیش از یک تصور ساده اندیشانه نباشد. هیچ مدرک موثقی وجود ندارد که اثبات کند همجنس گرایی به دلیل وجود ژن های معینی در بدن انسان بروز می کند.

با توجه به عوامل بیولوژیک و اجتماعی هیچ عذر و بهانه قانع کننده ای وجود ندارد که همجنس گرایان با اتکا به آن بتوانند رفتار خود را توجیه نمایند. برای درک بهتر این قضیه می توان از این مثال بهره گرفت: متهمان بسیار زیادی در سطح جامعه وجود دارند که به سرقت اشیاء و یا مشروب خواری اعتیاد دارند اما این امر سبب نمی شود که اصل حق انتخاب از آنها سلب شود. خودشان می توانند تصمیم بگیرند که این کار را انجام دهند یا خیر. جامعه نیز هنوز خود همین افراد را مسئول مستقیم جرایمشان می داند و خودشان به تنهایی باید در قبال کارهایشان پاسخگو باشند.

گزارش نهایی ارگان تعمید در جنوب اسرالیا (BUWA ) پیرامون تمایلات جنسی بشر حاکی از آن است که فرد تنها با قدرت تشخیص فردی خود تصمیم می گیرد که همجنش باز شود و با انتخاب های آگاهانه خود را در ارتباط جنسی با یکی از همجنسان خود قرار می دهد... این امر هیچ گونه ارتباط معقولی با خصوصیات ذاتی انسان از قبیل جنسیت یا نژاد ندارد. این گزارش همچنین تصدیق کرده که همجنس گرایی از نظر ادیان مختلف گناه شناخته می شود و ارزش های اخلاقی غیر همجنس گرایان را نیز زیر سوال می برد.

ارائه آموزش های بنیادین در مورد ازدواج، زندگی مشترک و مسائل جنسی از قدیم الایام رواج داشته به طوریکه حتی می توان نمونه های آنرا در کتب آسمانی نیز پیدا کرد. در بخش هایی می خوانیم که خداوند مرد و زن را آفرید تا این دو جنس در زندگی مکمل یکدیگر باشند؛ به همین دلیل هم هست که خداوند ابتدا آدم و سپس حوا را خلق نمود نه "آدم و نقی" یا "نرگس و حوا".

برای یک ازدواج سالم و معقول طرفین باید از دو جنس مختلف باشند. در اثبات این نظریه دلایل بسیار زیادی وجود دارند که ما در این قسمت به پاره ای از آنها اشاره مختصری خواهیم داشت.


   1. ساختار آناتومی بدن انسان برای برقراری ارتباط جنسی میان یک زن و یک مرد طراحی شده و علم زیست شناسی ارتباط میان زن و مرد را تایید می کند. هیچ عامل بیولوژیکی ارتباط همجنس گرایانه را تایید و حمایت نمی کند.
   2. آمیزش جنس مذکر و مونث (حتی در حیوانات) آنها را قادر می سازد که تولید مثل کرده و زاد و ولد نمایند. در کتاب های آسمانی نیز می خوانیم که "بارور شوید، تولید مثل کنید و در تمام زمین پراکنده شوید." این پیامی است که قرن ها پیش زمانیکه نوح و قومش توانستند از آن طوفان سهمگن جان سالم به در برند بر آنها نازل شد. اما زاد و ولد و تولید مثل تنها دلیلی نیست که خداوند انسان را از دو جنس مذکر و مونث آفریده . گزارش های (BUWA) از این قرار است که صمیمیتی که از طریق گرایش های جنسی میان زن و شوهر به وجود می آید دارای فواید بیشماری برای هر دو طرف می باشد و از سوی خداوند برای ایجاد پیوند های محکم تر، لذت و خوشی، و نهایتا تولید مثل در وجود آنها قرار گرفته است.
   3. همچنین خدواند به زن و مرد وظایفی را محول نموده که هر یک بتواند مکمل دیگری بوده و زندگی همزیستی مناسبی را در کنار یکدیگر داشته باشند. خانم ها در مواردی که آقایون ناتوان هستند به آنها کمک می کنند و بالعکس مردها نیز در مسائلی که خانم ها قادر به انجام آن نیستند، آنها را کمک می کنند و وظایف هیچ یک نسبت به دیگری برتری ندارد و هر دو در یک سطح قرار دارند. با به کار گیری این روش همواره روح امید و تجلی در زندگی آنها زنده نگه داشته خواهد شد.


کسی آسیب نمی بیند؟

یک کارشناس با صراحت کامل معتقد است که "برقراری ارتباط جنسی با فرد همجنس به طور آشکارا بیماری های عدیده ای را به همراه دارد." البته همه ما می دانیم که برقراری روابط جنسی حتی با جنس مخالف اگر روند بی بند و باری به خود گیرد، ممکن است موجبات ابتلا به برخی از انواع بیماری های آمیزشی را فراهم آورد، اما همجنس گرایی روند سرایت بیماری هایی نظیر تبخال مقعد، هپاتیت B ، انگل، تومور روده و ایدز را تا حد بسیار زیادی افزایش می دهد. در تحقیقی که بر روی طول عمر مردان همجنس باز در دهه 90 در کانادا انجام شد پژوهشگران به این نتیجه دست یافتند که مردان همجنس باز در حدود 12 تا 8 سال کمتر از همنوعان غیر همجنس باز خود عمر می کنند.

تاثیر آن بر روی اطرافیان

روانشناسان اجتماعی اطمینان خاطر دارند که کودکانی که در خانواده های "گی و لزبین" (همجنس باز) زندگی می کنند اگر چه از لحاظ خصوصیاتی نظیر هوش، پیشرفت، توانایی داوری در امور اخلاقی، صلاحیت و شایستگی اجتماعی و هویت جنسی کمی از بچه هایی که در خانواده های غیر همجنس باز بزرگ شده اند ندارند اما متاسفانه یک عامل منفی بر روی آنها تاثیر پایدار دارد:

"زمانیکه فرد از دوران کودکی چیزی را آموزش ببیند در زمان بزرگسالی به هیچ وجه نمی تواند آنرا فراموش کند و خود را از آن جدا سازد."

شما هیچ گاه قادر نیستید ارزش های اخلاقی و نصایح الهی را به فرزندتان آموزش دهید در حالیکه خودتان پا بر روی آنها می گذارید و نقضشان می کنید. شاید همه ما مرتکب گناهان زیادی در طول روز شویم اما زندگی کردن در یک خانواده هم جنس باز اخلاقی را به صورت عادت در ذهن کودک شکل می دهد که فقط یک رفتار اشتباه نیست بلکه یک گناه نابخشودنی است.

به کس دیگری مربوط نمی شود

فعالان و طرفداران حقوق همجنس گرایانه بر این باورند که همجنس گرایی دو نفر به هیچ کس ارتباط ندارد و فقط به دو نفری که درگیر ارتباط هستند ارتباط پیدا می کند. اما این ادعا با حقیقت فاصله بسیار زیادی دارد. خداوند که خالق و آفریننده همه موجودات است بر تمام امور زندگی انسان ها آکاهی دارد و با قدرت بی حد و اندازه خود برایشان قانونگذاری و برنامه ریزی کرده و آنها را به طور اخص از همجنس گرایی منع نموده.

"شما نباید همچنانکه که با غیر همجنس خود به بستر می روید با همجنس خود نیز این کار را انجام دهید. این امر غیر اخلاقی بسیار ناخوشایند و انزجار آور است."

سرپیچی و نافرمانی از یک چنین فرمان قاطع و صریحی نشان دهنده بی اعتنایی به قدرت خداوند است.

برخی از افراد معتقدند که در بعضی از ادیان در ابتدا این گونه فرمان هایی وجود داشته که بعد ها به دلیل نیاز جوامع بشری از میان رفته. برای توجیه این قضیه می توانیم بنا را بر روی تحریفاتی که در چنین کتبی شاهد آن هستیم بگذاریم. همانطور که میدانید قوانین خداوند از ازل تا ابد یکسان است و هیچ تغییری در آنها راه ندارد. در عهد جدید و قران کریم هم اشارهاتی مستقیم به همجنس گرایی و عواقب جبران ناپذیر آن شده است.

از اعتبار همسان برخوردار است؟

برخی افراد معتقدند که کتاب های آسمانی به این دلیل همجنس گرایی را منع و محکوم می کنند تا با بت پرستی و شرک ارتباط پیدا نکند. این عمل نکوهیده نه تنها نهایتا فرد را به سمت شرک و بت پرستی روانه می سازد بلکه خارج از بت پرستی نیز عملی ناخوشایند و نکوهیده تلقی می شود. این مطلب را می توان از دست نوشته های قدیمی مذهبی نیز دریافت کرد. از همان دوران اولیه همجنس گرایی به عنوان کاری غیر طبیعی شناخته می شده و صرفا یک انحراف غیر اخلاقی معصیت بار به حساب می آمده.

در کتب آسمانی می خوانیم:

"و زنان معصیت کار راه طبیعی لذت را با یک چیز غیر طبیعی معاوضه می کنند و مردان نیز مانند آنها استفاده طبیعی از زنان را رها کرده و به دنبال همجنسان خود می روند؛ آگاه باشید که هر دو گروه در حال سوختن در آتش شهوات نفسانی شان هستند."

در زبان اصلی این متن از لغت یونانی "آرسن اکوایتا" استفاده شده که اگر بخواهیم معنای تحت اللفظی آنرا بیان کنیم معادل "مردانی که با مردها هم بستر می شوند" است. در متون مذهبی تعابیر دیگری برای این کلمه ارائه شده که از جمله آن می توان به این موارد اشاره کرد: "آسیب زدن به ارزش های غیر همجنس ها" ، " آزار دهندگان نفس" ، " لطمه وارد آوردن به سایر انسان ها " و ...

عقاید بسیار زیاد دیگری هم به طور سنتی در مخالفت با نظریه هم جنس گرایی وجود دارند . باور این افراد آن است که همجنس گرایی حس مهمان نوازی را از افراد آلوده به این کار سلب می نماید و در مقابل خودخواهی و خصومت را در آنها پرورش می دهد. داستانی در این باب وجود دارد که در یکی از شهرهای باستانی به نام "سدوم" روی داده است. زمانی که افراد این شهر به همجنس گرایی روی آوردند خداوند به خشم آمد و در نعمت های خود را به روی آنها بست. در همین لحظه فرشته الهی بر آنها نازل شد و چنین گفت:

" ای مردان شهر، ای مردمان سدوم، چه پیر و چه جوان، پیش از اینکه جان از بدن تک تک شما خارج شود، از هر نقطه شهر و در هر کجا که هستید گرد هم جمع شوید. سپس به نزد لوت روانه شوید."

زمانیکه مردان شهر به نزد لوت آمدند خطاب به او گفتند: "آن مردان گنه کاری که صحبت از آنها می کردی کجا هستند؟ ما ترجیح می دهیم با آنها وارد بستر شویم."

در این متن از کلمه ابری "یادها" (YADHA)  استفاده شده که لزوما به معنای "برقراری رابطه جنسی نیست" با این وجود چون داستان در ارتباط با شهر سدوم و قوم لوت است، می توان به وضوح چنین معنایی را از آن استنباط نمود....کلمه ذکر شده میتواند در معنای " داشتن میل جنسی به دیگری" نیز به کار رود که در جای دیگر همین داستان زمانیکه لوت در حال نصیحت کردن دو دخترش است آنها را بر حذر می دارد که به مردان "میل جنسی نداشته باشید" و مجددا از همین کلمه "یادها" استفاده میکند. "بدکاران تنها در صورتی می توانند دختران باکره را به عدم مهمان نوازی و روی خوش نشان ندادن محکوم کنند که با دید شهوانی به آنها بنگرند."

حزقیل ( یکی از پیامبران یهود) دلیل گمراه شدن قوم سدوم را فقر بیش از اندازه معرفی می کند اما این مطلب تناقضی با محکوم کردن همجنس گرایی این قوم ندارد. در آیه بعدی حزقیل (V.50) از گناه آنها با نام “abomination” ( کراهت، نجاست) یاد می کند. این کلمه معادل کلمه ابری "همجنس گرایی" است که در کتاب لاویان (کتاب سوم توریه) نیز آمده است.

همچنین از این کلمه در تورات برای توصیف تمایلات جنسی غیر اخلاقی استفاده شده است. به عنوان مثال می توان به "پیشنهاد دادن بچه ها برای تخلیه غرایز جنسی مالوک (بت کنعانی)" اشاره داشت. امروزه حتی در برخی از مناظره های علمی از لغت "سدومی" برای اشاره کردن به جنبه خاصی از همجنس گرایی استفاده می شود. یکی از استدلال های دیگر همجنس گرایان برای توجیه کارهای غیر اخلاقیشان ارجاع کردن به داستان "جاناتان" و "دیوید" است. آنها معتقدند که "جاناتان" و "دیوید" همجنس گرا بودند و جاناتان "عاشق" دیوید بود. و اینکه جانتان در حضور دیوید خود را برهنه می کند و آنها یکدیگر را می بوسند. (SAM. 18:3)

در توضیح این مطلب باید اشاره کرد که عشق دیوید به جانتان جنسی (شهوانی) نیست بلکه دوستی (محبت) است. و جانتان هم تک تک لباس های خود را از تن بیرون نمی کند، بلکه تنها زره و قبای سلطنتی خود را در می آورد. همچنین در آن زمان بوسیدن یک نوع مراسم مرسوم طبیعی برای درود و تبریک به شمار می رفته و ما مشابه این عمل را نیز داریم درست مثل زمانیکه یهودا، مسیح را در اغوش گرفته و میبوسد. امروزه در چندین فرهنگ دیگر مردان معمولا در زمان سلام و احوالپرسی با یکدیگر روبوسی می کنند. از این گذشته عشق دیوید نسبت به همسرانش به ویژه "باتشبا" به وضوح سبک و سیاق غیر همجنس باز او را آشکار می کند. ( ساموئل 11)

اشعیاء توضیح می دهد که اخته ها (خواجه) در پیشگاه خداوند از قوانین الهی مستثنی نیستند. اما همجنس گرایی را نمی توان با اتکا به نظریه اختگی توجیه کرد، چراکه چنین افرادی به هیچ وجهی جنسیتی ندارند و نمیتوانند ارتباط جنسی برقرار کنند.

سایر استدلال های وابسته به کتب مذهبی در مورد همجنس گرایی به طور مشابه به طور آشکارا و به سادگی این قضیه را نقض می کند. واضح است که ازدواج دو جنس مخالف تنها نوع پیوندی است که از نظر کتاب های الهی پذیرفته شده است و هر گونه ارتباط همجنسان با یکدیگر به شدت تحریم شده است.

مجازات

در کتاب های آسمانی نه تنها این امر نفرت انگیز و انزجار آور تفسیر شده است بلکه انسان ها را به عواقب و مجازات های سنگینی که به دنبال دارند، هشدار داده است. درست مانند قوم لوت که در آخر به هلاکت رسیدند.

همانطور که خداوند در گذشته اقوام همجنس گرا را مجازات کرده در آینده نیز چنین جزایی برای آنها در نظر گرفته خواهد شد.

" نه زناکاران، نه بت پرستان و نه مشروبخوارن و فحاشان و غاصبین و همجنسگراین و کسانی که با کودکان رابطه جنسی برقرار می کنند هیچ یک وارد بهشت نخواهند شد." ( 10-9: 6 CORINTHIANS 1 )

جای امیدواری وجود دارد؟

با توجه به تمام این صحبت ها باز برای همجنس گرایان جای امیدواری وجود دارد. خداوند بخشنده است و توبه کسانی را که از گناهان خود پشیمان هستند می پذیرد و از گناهانشان چشم پوشی می کند. آنها باید به در گاه خداوند توبه کند و تصمیم بگیرند که از این پس بر طبق فرامین الهی زندگی خود را ادامه دهند تا پروردگار را از خود راضی و خشنود نگه دارند. اگر ندامت و پشیمانی و تصمیم به اصلاح و تجدید نظر خالص و حقیقی باشند از شما پذیرفته خواهد شد؛ تمام افراد معتقد نیز روزی گناهی مرتکب شده اند و اکنون توبه کرده و جزء نیکوکاران قلمداد می شوند.

کلیسا های "لیبرال" عقد کردن همجنس بازان را با نام "عشق" تجزیه و تحلیل میکنند و بر روی این اشتباه بزرگ به این شکل در پوش می گذارند. آنها راه را برای قبول رفتارهای همجنس گرایانه به عنوان نرم جامعه هموار می سازند تنها به این دلیل که توانایی رویارویی با آنها را ندارند. آنها به شدت در اشتباه هستند و صرفا دوستدار همجنس بازان نیستند بلکه با این کار خود ارزش شخص همجنسباز را تا حد یک حیوان پایین می آورند. با این کار مسئولیت های اخلاقی که بر دوش فرد همجنس باز است از آنها سلب می شود.. در انجیل می خوانیم که ما در سایه خداوند آفریده شده ایم و قدرت حق انتخاب های اخلاقی و قوه تمیز دادن به ما داده شده است.


نتیجه

با نظر به کلیه مسائل اخلاقی و اعتقادی ما در مورد خاستگاه اولیه بشر روشن است که گرایشات و رفتار و برخورد ما باید حد و مرز عقلانی و اخلاقی را همواره حفظ نماید. اگر ما معتقد باشیم که از ماده ای چسبناک و مشمئز کننده با آمیزه ای از اتفاقات تصادفی و تلاش و تقلا برای بقا به وجود آمده ایم بنابراین کاملا قابل قبول است که بگوییم هیچ قدرت برتری وجود ندارد و ما خودمان می توانیم برای ادامه زندگی قوانین پیشنهادی خودمان را به کار گیریم. اما اگر بنا را بر این بگذاریم که یک خدای مهربان و بخشنده وجود دارد که به دنیا آمدن ما را برنامه ریزی کرده و برای ادامه راه برایمان دستوراتی را مهیا ساخته پس ما هم باید از فرمان های او پیروی کنیم. خداوند در قرآن معیارهای متعارف و الگوهای خود را به بشر منتقل نموده و شالوده های بنیادین سعادت را آموزش داده تا انسانها با پیروی از آنها به سلامت و کامیابی دست یابند.


نوشته شده در پنج شنبه 89/9/18ساعت 10:38 صبح توسط شیطونک نظرات ( ) | |
طراح قالب پیچک دات نت