سفارش تبلیغ
صبا ویژن


★☆★ مقالات آموزشی ★☆★

خـوشحالی یک وضعیت خاص ذهـنـی اسـت. هـر فـردی درزنـدگی خـود روزهـایی را تجربه نموده که برایش خوشایندنبوده است. اما ناخرسندی مزمن میتواند سلامتی، شغل و روابط شما را تحت تاثیر قرار دهد. بجز هـرگونه مشکـلات پزشکی یا افسردگی های بلندمـدت که نیازمند تجویزهای طبی و مساعدت حرفه ای می باشند، می توانـیـد مـیزان خوشحالی خود را کنترل نمایید.
 بـه خـوشـحال بـودن فـکر کـنـیــد تا احساس و ظاهر بهتری بدست آورید. دراین مطلب ، نکته هایی وجود دارند که شمارا در این کار یاری می نمایند:

1- خوش بین باشید

بـه زنـدگی با دیـدی مثـبـت نگـاه کـنـید تـا خـود را بـه دلیل احساس انرژی و خوشحالی بسیار زیادی کـه نصیبتان خواهـد شد، متعجب سازید. بـه یاد داشته باشید که افراد شاد و مثبت بیشتر می توانند دیگران را مجذوب خود کنند.

2- دید وسیعی داشته باشید

اجازه ندهید مسائل کوچک شما را آشفته نمایـد. بـرای رسیـدن بـه هـدف خـود پـایدار و مـقاوم باشید، خـواه آن هـدف ریاست، پرداخت رهن و یا یک ازدواج طولانی مدت باشد. در ایـن راه بـا موانـعی مواجه خواهید شد؛ به سرانجام و پـاداش تلاشـتان فکر کـرده و از ناخرسندی بخاطر مسائل کم اهمیت دوری نمایید.

3- سپاسگزار باشید

از دیگران قدردانی کنید. از همکار خود بخاطر کمکش به شما تشکر کرده و بدلیل موفقیت در انـجـام کـارش بـه او تـبریک بـگویید. بـه خدمتکاری که صبحانه شما را برایتان می آورد کـلمـه ای محـبت آمیـز بیان کنید. به شخص درمانده ای کـه در خـیـابان از مـقـابـلـش رد میشوید، چند سکه کمک نموده و از اینکه زندگی مسرت بخشی دارید شکرگزار باشید.

4- از زندگی لذت ببرید

به کارهایی مبادرت نمایید که از انجام دادن آنها لذت میبرید: اتومبیلتان را بـشوییـد، بـه برخی تعمیرات جزئی در منزل بپردازید، تلویزیون تماشا کنـیـد، خرید بروید. برای خود یک اولویت قائل شده و آنچه را که دوست دارید انجام دهید.

5- از جسم خود مراقبت نمایید

خوب بخورید و ورزش کنید. به باشگاه رفته و کمی بدوید یـا در یـک بازی ورزشی شرکت کنید. هـمراهی نمودن یـک تـیم به عنـوان یـک عضـو و بیرون رفتن با هم تیمی ها بعد از بازی، برای جسم و فکر شما مفید خواهد بود.

6- برنامه های خود را تغییر دهید

برنامه های روزانه خود را عوض نموده تا انرژی جـدیدی پیدا کنید. مرز مشخصی بین کار و تـفریح ایـجاد نـمایید. بـرای فـعالیتهای ســرگرم کننده و یا تفکر در محیطی آرام از خانه خارج شوید.

7- با مردم در تماس باشید

آیا به خاطر می آورید زمانـی کـه یک دوست قدیمی بطور غیر منتظره با شما تماس گرفت چه احساسی داشتید؟ برای یکی از آشنایان ایمیلی ارسال نمـوده یا با افراد فامیل و یا دوستان قدیمی خود تماس گرفته و از حال آنها باخبر شوید.

8- خلاق باشید

روزنه ای برای انرژی خلاق خود بیابید. این ممکن است شـامـل کـاردسـتـی، باز سازی، نقاشی، ترسیم کاریکاتور، نویسندگی و یا حتی باغداری باشد. مهم نیست که چــقدر مشغله داشته باشید و یا تا چه اندازه در آخر هفته احساس بی حالی می کـنـیـد، اگـر زمـانی را برای انـجـام فـعـالیت های خلاق اختصاص دهید، احساسی شادتر و سالم تر خواهید نمود.

9- برای خود همدمی پیدا کنید

تقسیم نمـودن تجربیات با کسی که به او عشق می ورزید، خوشحالی شما را افزایش خـواهـد داد. عـشـق مـطلق باعث بوجود آمدن احـسـاس امنیت، رضایت و شادمانی در شما می گردد. روابط جنسی مشروع نیز میتواند بـرای ذهـن و جسم شما اثرات بسیار مفیدی داشته باشد.

10- با کسی صحبت نمایید

یکی از دوستان خود را برای هم صحبتی و بیان احساسات و عقاید خود انتـخـاب کـنید. او در مـورد شما قضاوت ننموده و مشکلات شما را حل نخـواهد کرد. وی بـه حـرفهایـتـان گوش می دهد چرا که می داند شما نیز همین کار را برایش انجام خواهید داد.

11- تخیل کنید

آرزوها و بلند پـروازی های خود را یادداشت نموده و به تدریج آنها را واقعیت بخشید آنگاه همیشه چـیزهایی بـرای انــتظار کشیدن، و جایی برای متمرکز کردن انرژی خود خواهید داشت.

12- بخشنده باشید

شاید زمان آن فرا رسیده باشد که کسـی ( یـا خودتان ) را بخاطر چیزی که اتفاق افتاده و یا گفتـه شـده مـورد بـخشایـش قـرار دهــید. اتفاقات و اشتباهات گذشته را پـذیرفته و فراموش کنید. بدانید که نمیـتوانید زمان را بـه عـقب برگردانید. شادمانی خود را با از یاد بردن نومیدی ها و شکستهای گذشته دوباره بدست آورید.

نگران نباشید، خوشحال باشید

در دنـیای واقعی نمی توانیم از دیگران انتظار داشته باشیم تا برای ما شادمانـی ایـجـاد کنند. خوشحالی حالتی از ذهن است که کاملا میتواند تحت کنترل شما باشد.

محیط پیرامون خود را به گونه ای مهیا سازید که فرصتـهایـی بـرای شناختن و لذت بردن از جنبه های مثبت و خوشایند زندگی را فراهم آورد. برای شاد بودن تلاش کنید


نوشته شده در پنج شنبه 89/8/27ساعت 12:43 صبح توسط شیطونک نظرات ( ) | |

افت تحصیلی از آفت هایی است که سالانه هزینه های زیادی را بر دوش خانواده ها و آموزش و پرورش تحمیل می کند و دارای علل زیادی است که نیاز به بررسی های دقیق دارد و ذکر تمام آنها در این نوشته ، امکان پذیر نیست ، اما فهرست وار برخی دلایل آن ذکر می گردد :

علل افت تحصیلی :

الف ) علل آموزشی          ب) علل فردی

ج) مشکلات خانوادگی         د) مشکلات محیطی و اجتماعی

الف : علل آموزشی افت تحصیلی:

1)      تراکم برنامه های درسی  .

2)      عدم برنامه ریزی تحصیلی مناسب .

3)      عدم وجود معلمان کافی و شایسته .

4)      عدم انطباق هدف و محتوای آموزش با علایق دانش آموزان .

ب : علل فردی افت تحصیلی:

1) هوش                 2) رابطه معلم و دانش آموز           3) میل و انگیزه             4) آشفتگیهای عاطفی و هیجانی          5) بلوغ              6) نارساییهای جسمی           7) فراموشی

ج: مشکلات خانوادگی و افت تحصیلی :

1)      روابط و نظام آموزشی خانواده                   2) اشتغال کودکان

3) فقدان والد ( یا والدین )                          4) بیسوادی والدین

5) غفلت والدین نسبت به نیازهای دانش آموزان

د: مشکلات محیطی و اجتماعی در افت تحصیلی :

1)      عدم وجود فضای آموزشی مناسب

2)      فقر و محرومیت اقتصادی

3)      کمبود وسایل کمک آموزشی و رسانه های گروهی

4)      مهاجرت و انتقال

5)      عوامل منطقه ای ومحلی

شیوه های مقابله با افت تحصیلی :

الف ) برنامه های دراز مدت

ب) برنامه های کوتاه مدت 

الف : برنامه های دراز مدت برای رفع افت تحصیلی:

1)      تجدید نظر در نظام ارزشیابی

2)      تجدید نظر در محتوای برنامه های درسی و آموزشی

3)      تربیت معلمان و آموزش ضمن خدمت آنان

4)      کاهش تعداد دانش آموزان هر کلاس

5)      فراهم کردن امکانات آموزش و پرورش قبل از دبستان

6)      ارزیابی هوش دانش آموزان 

ب) برنامه کوتاه مدت برای رفع افت تحصیلی:

1) تهیه کتاب های درسی و کمک آموزشی

2) همکاری نزدیک اولیای مدرسه و والدین

3) ارزیابی عملکرد معلمان و تشویق معلمان

4) تقویت انگیزه های درونی دانش آموزان


نوشته شده در پنج شنبه 89/8/27ساعت 12:42 صبح توسط شیطونک نظرات ( ) | |

با وجود آنکه گاهی اوقات بعضی چیزها را فراموش می کنیم ، اما میتوان  گفت روش ها یی وجود دارد که باکمک  آنهامی توان حافظه  خود را تقویت  کنیم . باوجود یک حافظه قویتر، بهتر می توانیم فعالیت های روزانه خودرا انجام دهیم و از طرفی قادرخواهیم بود ،مغز خودرا دربرابربیماری آلزایمر محافظت کنیم. تحقیقات انجام شده در طول سالهای اخیر نشان می دهد کسانی که فعالیت های فکری انجام می دهند ، کمتر در معرض خطر ابتلا به آلزایمر قراردارند و از طرفی حیواناتی که مغز آنها بیشتر تحریک می شود ، مرکز حافظه بزرگتری دارند.شما نیز می توانید با انجام تغییرات کوچکی در زندگی خود علاوه برآنکه حافظه خودرا تقویت نمایید از بروز بیماری آلزایمر نیزپیشگیری کنید.

مراحل زیر می تواند شروعی برای این  تغییرات محسوب شود.

مرحله   اول : ازمیزان تنش ها بکاهید

تنش زیاد برای مغز  مضر است ، مطالعات  نشان می دهد موجوداتی که بطور دائم در معرض تنش قرار دارند ، از سلولهای حافظه کمتری برخوردارند .توجه به  نکات زیر می تواند درکاهش فشارهای روانی وتنش ها موثر باشد.

1-   در طول روز ،زمانی را برای کاهش تنش  قرار دهید نظیراختصاص دو دقیقه برای تمرین  تنفس عمیق ولحظاتی برای تمرین یوگا

2-   میزان خواب خودرا افزایش دهید .

3-   از مصرف نوشیدنی های کافئین دار بکاهید.

4-   به طور مرتب ورزش کنید.

5-   سعی کنید توقعات خود را از زندگی با واقعیت ها تطبیق دهید.

6-   بخندید و شاد باشید.

مرحله دوم : ورزش ذهنی داشته باشید

ورزش  ذهنی  نقش یک جک را برای مغز  شما بازی  می کند  و گوِیی با آن می توانید  مغز  خود را از جا تکان دهید . فعالیت  های  ذهنی  نظیر حل جدول ، یک مسئله نیمه مشکل ، معمای تصویری  و کلامی  و نظیر اینها به  گونه ای  که بطور لذت بخش  انجام شوند. سبب فعال شدن  ذهن  شما می  شوند.

مرحله سوم : رژیم غذایی سالم برای مغز 

تغذیه نقش مهمی در سلامت  مغز بر عهده دارد.

-شما باید  فعالیت های خود را با مقدار مواد غذایی مصرفی  تنظیم  نمایید در غیراینصورت مواد غذایی که بیشتر از  نیاز شما مصرف شود سبب   ابتلا شما به بیماریهایی نظیر دیابت و فشارخون می شود.

-در مورد مصرف چربیها دقت نمایید.چربی ها نظیر امگا 3 ، روغن زیتون ، روغن ماهی و گردو برای  بدن  مفید  هستند ، اما خوردن  چربی  حیوانات  می تواند  برای  سلامتی  مضر باشد.

-غذاهایی را مصرف کنید  که حاوی  آنتی  اکسیدان هستند.مطالعات  نشان می دهد  حیوانات آزمایشگاهی  که غذاهای حاوی  آنتی  اکسیدان  مصرف می کنند قابلیت ذهنی بالاتری دارند. غذاهایی که حاوی ویتامین C و E  هستند و همچنین  میوه جات و  سبزیجات  برگ سبز حاوی آنتی اکسیدان هستند.

-در مورد  مصرف کربوهیدراتها که می خورید دقت کنید غذاهایی فوری و فرآوری شده  می توانند  به یکباره قند خون شما را افزایش دهند و این خود بر مغز تاثیر گذار بوده می تواند  خطر ابتلا  به دیابت  را افزایش  دهد.

مرحله چهارم : ورزش کنید

سلامت جسم  بر سلامت  مغز تاثیر گذار است .مطالعات اخیر نشان می دهد که رابطه ای  میان فعالیت های  فیزیکی  و کاهش آلزایمر وجود دارد. یک ورزش آئروبیک  که به همراه نرمش های کششی و ریتم موزیک اجرا می شود ، در صورتی که خطر صدمه به سر را در پی نداشته باشد ، می تواند تاثیر خوب بر سلامت  ذهن شما داشته باشد .

مرحله پنجم : تغییر شیوه زندگی

دارا بودن یک حافظه قوی  در طول دوران زندگی  نیازمند انجام تغییرات در شیوه  زندگی است ، توجه به نکات  زیر علاوه بر موارد گفته شده قبلی ، می تواند در این رابطه موثر باشد:

1- از هر نوع اعتیاد اجتناب کنید.

2-هدفمند زندگی کنید  و در فعالیت های اجتماعی  حضور داشته باشید.

3- در صورت ابتلا به بیماری  ، از  طریق پزشک آن را درمان کنید.

4- برای جلوگیری  از فراموشی ، امور خود را سازماندهی  کنید  ، برای مثال  با نصب  قلاب هایی در آشپزخانه  ، کلیدهای  درها را در آنجا نصب کنید و یا وسایل مورد نیاز خود را در مکان های مشخص  و ثابت قرار دهید  و یک دفترچه  یاداشت  تاریخ دار داشته باشید  تا از طریق آن  بتوانید  نکات مورد نیاز خود را یادداشت  کنید  و همیشه به خاطر داشته باشید .در پایان در صورتی که با انجام اقدامات گفته شده ، مشکل کم حافظه بودن شما  برطرف نشد ، با یک پزشک مشخص مشاوره نمایید.


نوشته شده در پنج شنبه 89/8/27ساعت 12:41 صبح توسط شیطونک نظرات ( ) | |

قرآن کریم کتاب انسان سازی است. این بحر بیکران علم و معرفت و کتاب جاوید حضرت حق تعالی، سرشار از روشهای متعدد تربیتی برای کمال انسان است.در نوشته حاضر، نویسنده کوشیده است به نمونه هایی از روشهای تربیتی قرآن کریم، اشاره داشته باشد.

مفهوم تربیت

تربیت به معنای پرورش انسانها در راستای ایجاد و تصحیح رفتارهای اجتماعی است. از این رو، هرچند که از برخی جهات ارتباط تنگاتنگی با حوزه اخلاقی نیز پیدا می کند که ایجاد فضایل و منش های پسندیده عقلانی و عقلایی و شرعی در خود شخص است ولی توجه به دیگری و اجتماع و رفتارهای اجتماعی در آن اصالت می یابد. از این روست که تربیت را به معنای پرورش دیگری و فعلیت بخشیدن استعدادها و قوای درونی دانسته اند. مربی می کوشد تا با توجه به استعدادها و قوای موجود در شخص از راه به کارگیری روش های خاص آن را به فعلیت برساند.
خداوند در آیات بسیاری خود را به عنوان رب العالمین معرفی می کند که به معنای پرورش دهنده است. خداوند افزون بر آفریدگاری به نقش پروردگاری نیز توجه می دهد؛ زیرا پروردگاری به معنای تربیت و پرورش هر آفریده ای به گونه ای است تا به کمال شایسته و لایق خویش دست یابد. این روش ها شامل مجموعه ای از کنش ها و واکنش های تکوینی و یا آموزه های دستوری است. روش هایی که می توان آن را از حوزه فتنه ها و بلاها و ابتلائات تا حوزه های امتحان و آزمایش و مانند آن ردگیری و شناسایی کرد.

کمال طلبی انسان


انسان ها به طور طبیعی می کوشند تا خود را از نقص برهانند و به کمال برسانند. حتی نوجوانانی که به نظر رفتارهای شکننده و خطرسازی را در پیش می گیرند در راستای دست یابی به کمال گام برمی دارند هرچند که ممکن است که در شناخت مصداقی امر کمالی و یا غیرکمالی اشتباه کرده و به خطا روند. انسان در حوزه اخلاقی می کوشد منش های خویش را به گونه ای درآورد که از نقص به دور و فضیلت های انسانی را در خود نهادینه کند. بخشی از امور اخلاقی و فضایل منشی انسان اختصاصی و مربوط به ذات آدمی است و به نظر می رسد که بازتاب اجتماعی آن کم باشد ولی برخی از آن ها ارتباط با حوزه اجتماعی می یابد که بیشترین اصول و فضایل اخلاقی را دربر می گیرد. از این روست که عالمان علم اخلاق و تربیت از مجموعه ای همانند سخن می گویند و تنها اختلاف میان فضایل اخلاقی و تربیتی در آن است که شخص در علم اخلاق می کوشد تا فضایل را شناسایی و آن را در خود نهادینه کرده و به شکل منش خویش درآورد. از این روست که می توان گفت که در حوزه خودسازی قرار می گیرد. اما اصول تربیتی ناظر به رفتارهای اجتماعی آدمی است و از این روست که دیگر سازی و یا مسایل و اصول اخلاقی مرتبط با جامعه و رفتاری مراد و منظور در علوم تربیتی است.
دانش رشدی


در قرآن داستان هایی از پیامبران گزارش شده است که آنان برای آموزش رفتارهای اجتماعی و کمال یابی به سراغ دیگرانی رفته اند که به نظر ایشان الگوهای عینی و عملی بودند. اکتسابی بودن رفتارها و هنجارهای اجتماعی عامل مهمی است که مردمان را به سوی استادانی رهنمون می سازد که می توانند آدمی را در ایجاد و یا تصحیح رفتارهای درست اجتماعی یاری رسانند. هنگامی که سخن از آموزش به میان می آید تنها دانش های نظری مراد نیست بلکه دانش هایی نیز مراد و منظور است که آدمی را به رفتارهای درست رهنمون می سازد. از این دانش به دانش رشدی و کمالی نیز یاد می شود. حضرت موسی(ع) برای دست یابی به رفتارهای درست اجتماعی همراه و همگام با عالم ربانی می شود که از دانش رشدی و لدنی برخوردار بوده است.
آن حضرت(ع) نشان می دهد که تغییر رفتاری تنها اختصاص به زمان خاصی ندارد و انسان در هر سن و یا سطح علمی باشد نیازمند بهره گیری از دانش های رفتاری و مربیان و استادانی است که بتوانند با کنترل و نظارت نزدیک رفتاری آن را شناسایی و ارزیابی و تحلیل خود را از رفتار بیان دارند. به سخن دیگر هر چند که آدمی در برخی از سنین به سادگی و آسانی می تواند رفتارهای خویش را بازسازی و تصحیح نماید و یا در سطوح علمی و سنی پایین تر نیازمندی بیش تری به آموزش و تربیت دارد ولی نیاز به استاد و آموزش و پرورش اختصاصی به سن و یا سطح خاص علمی ندارد و انسان همواره می بایست نیازمندی خویش را به آموزش و پرورش تقویت کند.


رابطه علم و عمل

استاد علامه حسن زاده آملی می فرماید: انسان حد یقف ندارد و هیچ زمان و سنی و سطح علمی نمی بایست به این باور برسد که به پایان راه رسیده است و دیگر نیازی به بالا رفتن ندارد. به نظر ایشان کسی که به این باور رسیده باشد که دیگر نیازی به آموزش و پرورش ندارد به بیماری کم اشتهایی و بی اشتهایی معنوی دچار شده است و می بایست او را درمان کرد؛ زیرا انسان آفریده و عمل خداوندی است که او بی نهایت است و حد و اندازه ای را نمی توان تصور کرد که در آن پایانی است. خداوند می فرماید: کل یعمل علی شاکلته؛ هر کسی براساس شخصیت و ذات خویش عمل می کند که این حکم و قانون شامل خداوند نیز می شود و از آن جایی که خداوند بی نهایت است عمل او که وجود انسانی است نیز بی نهایت است و آدمی می بایست همواره در جست وجوی بیش تر کمالات علمی و عملی باشد و حدیقفی را برای خود تصور نکند. امیرمؤمنان علی(ع) به فرزند خویش محمد حنفیه می فرماید: ارق فارق؛ بخوان و بالا رو؛ به این معنا که عمل کتبی خداوند که قرآن است را بخوان و بر درجات شناختی و ذاتی خویش بیافزا؛ زیرا قرآن نیز عمل خداوندی است که بی نهایت است و انسان می تواند با خواندن آن هر دم به معنا و درجه و مرتبه ای برسد که پیش از آن نرسیده است.
این خواندن و خوانش می بایست همراه با عمل باشد؛ زیرا عمل است که دانش را به شکل علم حضوری جزو ذات بشر می سازد. هرگاه دانشی ذاتی شود و از راه عمل صعود کند: العمل الصالح یرفعه، در آن زمان دریچه دیگری از معرفت و شناخت به روی او گشوده می شود و به معرفت تازه ای دست می یابد و این گونه است که با هر دانش و عمل به آن در حوزه رفتاری می توان دریچه ای دیگر از دانش گشود و به زاویه تازه ای دست یافت که پیش از آن بر آن نایستاده بود. به سخن دیگر هر دانشی با رفتار و عمل است که آدمی را به درجه ای بالاتر می برد و در آن جاست که آدمی می تواند امور دیگری را ببیند و بشناسد.

به هر حال رفتار آدمی تاثیر به سزایی در ترقی ذات و دست یابی به دانش ها و کمالات تازه دارد. البته از آن جایی که دانش ها و معرفت های آدمی همانند رفتارهای وی دو دسته متضاد می باشد می بایست در پی دانش ها و رفتارهایی بود که از آن به دانش های مفید و رفتارهایی صالح و نیکو یاد می شود. از این روست که حضرت موسی(ع) خواستار دانش های رشدی می شود که قابل عمل باشد و درهای تازه ای از علم و دانش و شناخت و بصیرت را بر وی بگشاید. (کهف آیه 66)
رفتارهای صالح و نیک برخاسته از دانش های رشدی و کمالی است. بنابراین در اصل تربیت می بایست به این نکته توجه شود که تنها دانش های رشدی و کمالی را به تربیت شونده انتقال داد و از او خواست تا آن را به شکل عملی در خود تقویت کند.

بنابراین ممارست اصلی اساسی در آموزش و پرورش قرآنی است. قرآن بر این اساس همواره هر آموزه ای را زمانی تجویز می کند که شخص با تکرار و ممارست توانسته است آن را به شکل منش خویش درآورد. شاید تجربه نبوی در ایجاد امت الگوی عصر خویش بر این اساس و پایه بوده است و قرآن از آن به نزول تدریجی برای آموزش امت یاد می کند.
در آیات چندی چون 192 سوره شعراء و آیه 80 سوره واقعه و 9 سوره حدید سخن از روش تربیتی تدریجی است که از آن به نام تنزیل یاد می شود. تنزیل به معنای نزول تدریجی آموزه های وحیانی است که در یک فرآیند زمانی اتفاق می افتد. شخصی که در تحت آموزش و پرورش تدریجی قرار می گیرد گام به گام آموزش ها را دریافت و با پرورش آن در خود به شکل منش ثابت رفتاری درمی آورد. هدف از تدریجی بودن آموزش و پرورش آن است که شخص با ممارست آن را به شکل ثابت درآورد.
آزمون های پیاپی می تواند برای تثبیت آموزش و پرورشی که انجام شده است موثر باشد. از این روست که هر از گاهی شخص تربیت شونده با آزمون هایی مواجه می شود تا آن چه آموخته و یا عملیاتی کرده را در خود بروز و ظهور دهد. در آیه 155 و 157 سوره بقره سخن از آزمون های مختلف برای شناخت اهل اهتدا و راه یافته گان است. شخصی که در مسیر هدایت است و می کوشد تا با بهره گیری از آموزش های استادان تربیتی خود را چنان که شایسته خود و جامعه انسانی است بسازد در هنگام آزمون ها خود و توانایی خویش را محک می زند و به این راه و روش توانایی های خویش را می سنجد و به داوری می گذارد. خداوند در آیه 164 و 165 سوره انعام بیان می دارد که امکانات و مزایای هر انسانی وسیله آزمون او از سوی خداوند مطرح می شود تا هر شخصی با فعلیت بخشی توانایی ها بالقوه در هنگام آزمون های سخت و دشوار راه رشد و تکامل را بپیماید.
رابطه ابتلا با پرورش استعدادها

در حقیقت هرگونه بلا و ابتلایی را نمی بایست شر دانست و با آن معامله شر نمود؛ بلکه از جمله بلایا و ابتلائات آن دسته از بلایایی هستند که در راستای پرورش استعدادها و ظهور و بروز آن انجام می شود. چنان که این مسئله برای حضرت ابراهیم(ع) پیش آمده و خداوند در آیه 124 سوره بقره به آن اشاره کرده است.

بسیاری از مردم نسبت به آزمون ها برخورد منفی و سلبی داشته و واکنش درستی در برابر آن انجام نداده و موضع گیری منفی بروز می دهند؛ زیرا به نظر ایشان هرگونه آزمونی در راستای خوار و ذلیل کردن وی است که در سوره فجر به این نگرش منفی مردمان نسبت به آزمون ها اشاره شده است. درهمین سوره بیان می شود که برخی آزمون هایی را کرامت و تکریم خویش می شمارند که آن ها نیز این گونه نیست؛ زیرا هدف از آزمون ها حتی اگر به شکل خیر و کرامت باشد و یا به شکل از دست دادن نعمتی صورت گیرد به قصد اهانت و یا تکریم نیست بلکه هدف اصلی از آزمون دست یابی اشخاص به کمالات و بروز و ظهور قوا و استعدادهای ایشان است. به نظر می رسد که حتی آن دسته از بلایا که در دنیا به شکل مجازات و تنبیهات می باشد نیز برای بازگردان شخص به مسیر تکاملی است.

براین اساس است که خداوند تنبیهات و مجازاتی را به عنوان مجازات پرورشی یاد می کند. از این رو نمی توان هرگونه مجازاتی را مجازات تعذیبی شمرد بلکه می توان آن را در دسته تنبیهات و تذکرات الهی دسته بندی کرد.

هر مربی می بایست در هنگام خطا تربیت شونده او را آگاه و متنبه کند که مجازات محدود و متعین یکی از راه های بیدار کردن و هوشیار نمودن شخص است.

روش تشویق از دیگر روش هایی است که قرآن برای تربیت افراد از آن بهره می گیرد و به دیگران می آموزد که از آن بهره گیرند.

در روش های تربیتی قرآن تشویق بر تنبیه و انذار مقدم است. (انعام آیه 147 و فصلت آیه 43) از مربیان نیز می خواهد که نسبت به تربیت شوندگان در عمل رفتاری را نشان دهند تا آنان از آن پند گیرند. در حقیقت آموزش و پرورش عملی بسیار مفید و سازنده است.
در گذشته هر شخصی که به جایگاهی دست می یافت می کوشید تا دستگیر دیگران شود و به حکم امر به معروف و نهی از منکر راهنمای علمی و عملی دیگران شود. از این رو بود که در گذشته انسان های کامل بیش تری پدید می آمد و استادان خود را موظف می دانستند تا شاگردانی اخلاقی و کامل تربیت کنند. درس های کوچک و افراد با استادان به نوعی زندگی می کردند. از استاد میرزاهاشم قزوینی حکایت می شود که وی شاگرد خویش را به میان مردم می برد تا در عمل کنش ها و رفتارهای او را زیرنظر گیرد و می گفت که برخی از این آموزش ها نمی تواند در اتاق و بیرون از جامعه انجام پذیرد.
پرورش عملی

اگر به روش خضر(ع) نیز توجه شود این گونه بوده است که وی به جای این که آموزش رشدی خویش را به مجموعه ای از دانش های مفهومی و انتقال آن به شکل علم حصولی اکتفا و بسنده کند، حضرت موسی(ع) را با خود به میان جامعه می برد و در عمل هم خود کارها و رفتارهای خاص آموزشی را در پیش می گیرد و هم شاگرد را به کار عملی وادار می سازد. در داستانی که قرآن گزارش می کند حضرت موسی(ع) ناچار می شود که تن به کار سپارد و کارگری مجانی و رایگان بکند و بی مزدی به دستور استاد دیواری را بنا گذارد. این پرورش عملی بو دکه روش خضری(ع) و حضرت موسی(ع) از آن به آموزش و پرورش رشدی و الهی یاد می کند.
آموزش ها در هر علم و دانشی می بایست افزون بر دانش های نظری که از راه گفت وگو و جدل احسن و استدلال انجام می شود به شکل عملی صورت گیرد. آن چه دانشی را پایدار و به شکل علم حضوری و ذاتی در می آورد شکل عملی آن است. به نظر می رسد که در حوزه ها و مراکز آموزشی کنونی کم تر به آموزش های عملی توجه می شود. آن چه در دانشگاه ها و حوزه های کنونی تدریس می شود علم اخلاق و علم تربیت است نه پرورش اخلاقی و تربیتی افراد. استاد علامه حسن زاده آملی همواره هنگام تدریس شرح فصوص الحکم ابن عربی و مصباح الانس به شاگردان خویش تاکید می کردند آن چه در این کلاس ها آموخته می شود مفاهیم عرفانی است که دانش تعلیمی است و آن چه باید تحقق یابد و انسان را محقق به عرفان کند دانش رشدی و پرورشی است که می بایست زیر نظر استاد انجام شود.

در گذشته هر استادی شاگردی را با خود همراه داشت و یا شماری از شاگردان به شکل نوکر حتی شبانه روز او را همراهی می کردند و این گونه است که حضرت امیرمومنان(ع) می فرماید: انا عبد من عبید محمد (ص) من بنده ای از بندگان و نوکری از نوکران محمد(ص) هستم. روش آموزشی رشدی که در آن زمان به کار می رفت موجب می شد تا شاگردان همه رفتارها و کنش ها و واکنش های استاد را در هنگام خشم و خوشی و سختی و راحتی زیرنظر داشته باشند و استاد نیز شاگردان خویش را نظارت مستقیم نماید. این گونه است که حتی در آموزش های رسمی نیز موفق بودند و استاد آیت حق حائری یزدی به عنوان نمونه از 500 شاگرد خویش سیصد مجتهد مسلم تحویل اجتماع داد که بسیاری از ایشان الگوهای رفتاری و اخلاقی زمانه خویش بودند. هم چنان که استاد سیدقاضی طباطبایی از استادان معروف که هنوز شاگردانی از ایشان چون آیت الله بهجت باقی مانده اند توانسته است ده ها استاد مسلم و عارف کامل و مکمل تحویل اجتماع دهد.
بنابراین نظارت مستقیم و کنترل رفتارهای شاگردان از نزدیک از اصول اصلی آموزش و پرورش قرآنی است که در داستان های بسیاری بدان اشاره شده است و تجربیات نیز به خوبی تاثیر آن را نشان داده است. در حالی که در دانشگاه ها و حوزه های امروز این روش تربیتی به کلی به فراموشی سپرده شده است و کلاس های اخلاق و حتی آموزش های دینی به صورت هزاری برگزار می شود و شاگردان خاص و خصوصی وجود ندارد.

اکنون دیگر نمی توان رفتار عملی استادان را در حوزه های خانوادگی و اجتماعی ردگیری کرد و آنان را الگوهای عینی و عملی خویش قرارداد. این گونه است که بسیاری از آموزش ها به شکل قول بی عمل و بی نظارت است.

این ها بخشی از روش های تربیتی قرآن است که در این مجال کوتاه بدان پرداخته شده است و روش های قرآنی را می توان به بیش از 50 مورد برآورد کرد که امید است تا در آینده و در نوشتاری دیگر بدان ها پرداخته شود. باشد با بهره گیری از این روش های قرآنی بتوانیم در الگوسازی و جامعه پذیری نسل های آینده نقش سازنده و مفیدی داشته باشیم و با عمل به آموزه های قرآنی از مشکلات گوناگون کنونی در آموزش های تربیتی رهایی یابیم.رجب شرف اللهی کیهان


نوشته شده در پنج شنبه 89/8/27ساعت 12:38 صبح توسط شیطونک نظرات ( ) | |

جامعه نیاز به دختران و زنانی دارد که آن را بسازند و الگوهای رفتاری کودکان خود باشند و با صلابت و استواری و در عین حال سلامت و اعتدال در جامعه حضور یابند و از جایگاه خود دفاع کنند.

زنانی که حقوق خود را بخوبی بشناسند و همزمان به تکالیف خود بخوبی عمل کنند. حصول چنین نتایجی نیازمند تربیت صحیح دختران از همان اوان طفولیت است، درحالی که میزان اضطراب اجتماعی و کمرویی هم اکنون در میان دختران بیش از پسران است و شاید در فعالیت جبرانی است که برخی اعمال نسنجیده و خارج از اعتدال از آنان سر می‌زند.
کمرویی، نوعی ترس یا اضطراب اجتماعی است که باعث می‌شود فرد از مواجه شدن با افراد ناآشنا و ارتباطات اجتماعی گریزان باشد. ریشه اصلی کمرویی می‌تواند در ترس یا اضطراب اجتماعی نهفته باشد. اضطراب یک پاسخ طبیعی در مقابل هر نوع تهدید یا فرآیند آگاه کننده و اخطاری به فرد درباره یک خطر یا موقعیت دشوار است. زمانی که نگرانی‌های فرد درخصوص مسائل مختلف فزونی می‌یابد، دچار اضطرابی می‌شود که در نتیجه اعتماد به نفس او کاهش می‌یابد. قدرت نگرش واقع‌بینانه و برقراری ارتباط متقابل با دیگران به حداقل می‌رسد و گریز از ارتباطات معمول اجتماعی و دلمشغولی‌های مفرط، شخصیت را فرا می‌گیرد.

اضطراب اجتماعی وقوع نوعی ارزیابی شخصی در موقعیت‌های مختلف اجتماعی است. به عبارت دیگر، زنان و دخترانی که دچار اضطراب اجتماعی هستند، از مواجهه با دیگران و از این‌که مورد داوری دیگران قرار گیرند، دچار ترس یا واهمه هستند. زن یا دختر چنین احساس می‌کند که در هر موقعیت شخص یا اشخاصی هستند که به محض مواجه شدن با او شخصیت و اعمال و رفتارش را مورد بررسی و کنکاش قرار می‌دهند. بنابراین تا حد ممکن می‌کوشد از مواجه شدن با دیگران دوری جوید.

شدت یافتن مبارزه با بی‌بندوباری در جامعه و تقاضای جامعه بر تعادل یافتن و سلامت پوشش برای بانوان به معنای نفی مشارکت و استقلال جویی و اعتماد به نفس زنان نیست.

حیا و قدرت خویشتنداری یکی از صفات انسان‌های متعالی است که ارادی و ارزشمند است؛ در حالی که کمرویی پدیده‌ای غیرعادی، ناخوشایند و نشانگر معلولیت اجتماعی است که برای هر دو جنس پسر و دختر امری نامطلوب و نابهنجار است. خانواده و جامعه باید تفاوت حیا و کمرویی را بداند و بشناسد. حیا صرف ظاهر نشدن در جمع و اجتماع نیست. جامعه ما نیاز به حضور فعال و استفاده از استعدادها و توانمندی‌های زنان و دختران در عرصه‌های مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دارد. در چنین جامعه‌ای کمرویی، جایی نخواهد داشت. اما این بسیار مهم است که مرز ظریف وقاحت و بی‌پروایی با جسارت و اعتماد به‌نفس تشخیص داده شود حجب و حیا جایگاه و منزلت ویژه و ارزشمندی دارد و جامعه برای آن ارزش فراوانی قایل است.

زن یا دختری که قادر به برقراری ارتباط با دیگران نیست، احساس می‌کند که از دوستان و نزدیکان خود جداست. چنین فردی نمی‌تواند احساسات خوشایند یا ناخوشایند، امیدها و آرزوهایش را با نزدیکانش در میان بگذارد و پاسخهایشان را دریافت کند. احساس تنهایی، همانند کمرویی یک معلولیت اجتماعی به شمار می‌رود. هر کسی در یک شرایط یا موقعیت ویژه ممکن است احساس کند تنهاست. فردی که مدام این احساس را داشته باشد، بتدریج از ارتباطات بین فردی او کاسته شده و ویژگی‌های افراد کمرو را می‌یابد. اگر این احساس تنهایی بنا به دلایلی همچون ناکامی‌های مکرر، رفتارهای تبعیض‌آمیز و بی‌عدالتی، سرخوردگی و قطع امید از پیوندهای عاطفی عزیزان، تقویت و مداومت پیدا کند فرد عمیقا احساس تنهایی خواهد کرد و نه تنها همچون افراد کمرو دچار ناتوانی و معلولیت اجتماعی خواهد شد بلکه احساس تنهایی، زمینه افسردگی را در او به وجود می‌آورد. این احساس تنهایی در برخی موارد حتی می‌تواند به رفتارهایی چون فرار از خانه، اعتیاد و خودکشی بینجامد. در حقیقت درصد قابل توجهی از دختران و پسرانی که خودکشی و یا اقدام به خودکشی کرده‌اند تجارب فراوانی از احساس تنهایی و رهاشدگی از طرف نزدیکان و دوستان صمیمی‌خود داشته‌اند. در هر جامعه‌ای تعداد قابل ملاحظه‌ای از افراد با این مساله مواجه می‌باشند. به این ترتیب استعداد، خلاقیت‌ها و هنرهای این افراد در پشت سدکمرویی نگه داشته شده و از آنها استفاده نمی‌شود .


نوشته شده در پنج شنبه 89/8/27ساعت 12:34 صبح توسط شیطونک نظرات ( ) | |

عوامل بروز عشق و تفاوت آن با دوست داشتن

اغلب عشق حالتی انفعالی در نظر گرفته می‌شود که عارض می‌گردد یا از دنیایی ناشناخته فرا می‌رسد و بر آدمی مستولی می‌شود. امّا عشق هم مانند بسیاری از پدیده‌ها نیاز به وجود عوامل و شرایط خاصی دارد تا به وجود آید.مثلاً برای بروز عشق یا عاشق شدن وجود آمادگی قبلی ضرورت دارد. یک فرد در هر شرایط و هر زمانی آمادگی عاشق شدن را ندارد. در حقیقت برای عاشقی سه شرط عمده باید وجود داشته باشد.

1-برانگیختگی احساس یا عاطفی: (emotional arousal) فرد باید در یک حالت برانگیختگی احساسی باشد یا عاملی این برانگیختگی را به وجود بیاورد تا بتواند عاشق شود. این برانگیختگی باید از شدت بالا برخوردار باشد. همه ما از دیدن یک منظره زیبا به هیجان می‌آییم اما تنها یک نقاش است که براثر تماشای آن منظره ممکن است چنان دچار برانگیختگی احساسی شود که تاثیر آن را به صورت یک شاهکار نقاشی منعکس کند. اصولاً شدت یک تجربه احساسی بستگی به میزان برانگیختگی فیزیولوژیک آن دارد.هر اندازه برانگیختگی بالاتر باشد شدت آن تجربه احساسی بیشتر است. البته تعبیر این تجربه هم جای خود را دارد. یک تجربه واحد می‌تواند باتعبیرهای متفاوت احساسات گوناگونی را برانگیزد. مثلاً اگر یک سگ وارد اطاق انتظار یک پزشک شود. یک نفر ممکن است غش کند. دیگری ممکن است اصلاً توجهی به او نکند و به روزنامه خواندن ادامه دهد. سومی امکان دارد بگوید چه سگ خوشگلی است و او را نوازش کند. تجربه یکی است ولی تعبیر افراد متفاوت است، لذا واکنش‌های احساسی گوناگون به چشم می‌خورد. تعبیر یک تجربه هم بستگی به عوامل دیگری دارد.
مثلاً برخورد با زنی که از نظر یک نفر جذاب در نظر گرفته می‌شود موجب برانگیختگی احساسی او می‌شود. اما اطلاق زیبا به آن زن بستگی به ملاک‌های فرد برای زیبایی و ارزش‌های فرهنگی جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کند و تجربه‌های قبلی او دارد. از سوی دیگر انواع گوناگون برانگیختگی احساسی قابل تبدیل به یک دیگرند و احساسات رمانتیک را تحت تاثیر قرار می‌دهند. در رم باستان از این امر آگاه بودند و مردان جوان معشوق خود را به مسابقات گلادیاتورها می‌بردند. زیرا معشوق تهییج و برانگیختگی احساسی ناشی از هیجان مسابقه را به حساب جذابیت فیزیکی مرد می‌گذاشت و به حضور او نسبت می‌داد. هنگامی که والدین یک زوج جوان که عاشق یک دیگرند مانع از وصال یا ازدواج آن دو می‌شوند این ناکامی موجب بروز خشم در عاشق و معشوق می‌شود که به نوبه خود برانگیختگی احساسی اولیه عشق را افزایش می‌دهد. شدت عشق در بسیاری از داستان‌های عاشقانه مانند رومئو و ژولیت یا لیلی و مجنون با این موضوع بستگی دارد.


2-شرط دوم بروز عشق وجود فردی است که در فرهنگ فرد عاشق سوژه و موضوع یا هدف مناسبی برای احساسات عاشقانه باشد. یعنی وجود موضوع عاشقی یا عشق (love ) یکی از شرایط اولیه ایجاد عشق است. بدیهی است که عشق بدون وجود معشوق نمی‌تواند وجود داشته باشد. اما تعریف و تصویر این معشوق در فرهنگ‌های مختلف و نزد افراد گوناگون متفاوت است. معشوق باید مشخصاتی داشته باشد تا سوژه عشق قرار گیرد. این مشخصات در مورد زنان می‌تواند جذابیت فیزیکی و در مردان موقعیت اجتماعی باشد یا هر عامل دیگری که در یک فرهنگ مشخصی یا نزد یک فرد خاص ارزش عاشق شدن را داشته باشد.

3-شرط سوم بروز عشق آن است که مفهوم عشق رمانتیک به معنای امروزی آن در فرهنگ و زمینه فرهنگی فرد وجود داشته باشد. یعنی شخص در فرهنگی مثل فرهنگ اکثر کشورهای امروزی بار آمده باشد که مفهوم عشق رمانتیک از راه‌های مختلف مانند رمان، سینما، تئاتر، موسیقی، تلویزیون و غیره در آن تبلیغ شود. این امر بخصوص در نسل جوان اهمیت دارد زیرا از یک سو عشق به دوران جوانی تعلق دارد و از سوی دیگر مخاطب این رسانه‌ها بیشتر جوانان هستند و جوانان نیز به موضوعاتی که دارای چاشنی عشق رمانتیک است توجه بیشتری نشان می‌دهند.
باید کمی هم از جذابیت (attraction) بگوییم زیرا جذابیت است که در بافت شرایط ذکرشده و درهمراهی با آن‌ها زمینه ی لازم برای بروز عشق را مهّیا می‌کند. جذابیت یا کشش و جاذبه منعکس کننده میزانی است که ما دیگران را دوست داریم. که فقدان آن با دوست نداشتن همراه خواهد بود.


عواملی که در ایجاد کشش و جاذبه موثرند از این قرار است:


1-همجواری یا نزدیکی فیزیکی: صرف نظر از برخورد یا ملاقات اولیه همجواری یا مجاورت است که باعث بروز عشق و یا شدت یافتن و تداوم آن می‌شود و تصور عشق بدون این همجواری دشوار است. به هرحال این همجواری است که باعث می‌شود مثلاً دو همکار یا دانشجوی همدرس کم کم احساس کشش نسبت به یک دیگر کنند و در صورت تداوم این همجواری و وجود سایر عوامل آشنایی اولیه آنان تبدیل به عشق شود.

2-معامله به مثل: ما کسانی را دوست خواهیم داشت که ما را دوست دارند. بیهوده نیست که از دیر باز گفته‌اند عشق، عشق می‌آورد. نشان دادن احساسات مثبت باعث می‌شود که دیگران ما را دوست بدارند و این امری دوجانبه است و داستان عشق به خصوص در اوایل آن سرشار از فرازهایی است که احساسات دوستانه متقابل از طرف عاشق و معشوق ابراز می‌شود که خود منجر به افزایش شدت احساسات عاشقانه می‌شود.


3-جذابیت جسمانی: جذابیت جسمانی از دیر باز، در فرهنگ‌های گوناگون امری مورد ستایش بوده است. این ستایش در حوزه‌های گوناگون هنر مانند ادبیات، نقاشی، موسیقی و پیکر تراشی منعکس شده است. زنان و مردان زیبا به دفعات موضوع و سوژه آثار هنری قرار داشته‌اند و حتی در تاریخ نیز نقش بارزی ایفا کرده‌اند. معیارهای زیبایی یا جذابیت جسمانی در طول قرن‌ها تغییر کرده‌اند. روزگاری چاقی از آن رو که نشان دهنده رفاه و ثروت بود معیار زیبایی افراد محسوب می‌شد. امروزه برعکس لاغری و تناسب اندام تصاویر ایده آلی جامعه معاصر را تشکیل می‌دهند و تاکید بر زیبایی جسمانی و معیارهای روز آن مانند لاغری و اندام ورزشکارانه حتی تبدیل به یک وسواس عمومی شده است. معیارهای زیبایی در زن و مرد متفاوت است و دستخوش تغییر نیز می‌شود. به هرحال واقعیت آن است که افراد زیبا چه زن و چه مرد بیشتر دوست داشته می‌شوند و موضوع عشق قرار می‌گیرند. مطالعات نیز این یافته را تایید می‌کنند. در مورد زیبایان باید گفت اولاً کسانی که زیباترند محبوب ترند و بیشتر به عنوان شریک عشقی برگزیده می‌شوند. ثانیاً این تصور عمومی وجود دارد که افراد زیبا دارای ویژگی‌های مثبت دیگر نیز هستند. یعنی مثلاً چنین تصور می‌شود که این افراد باهوش تر، جالب تر، معاشرتی تر و مستقل تر نیز هستند. از همین رو افراد زیبا در مصاحبه‌ها یا ارزیابی‌های شغلی همیشه نمره بالاتری می‌گیرند. بنابراین می‌توان گفت که جذابیت جسمانی برای دارندگان آن یک موهبت است ولی برای کسانی که در معرض آن قرار می‌گیرند ممکن است ارزیابی واقع بینانه شرایط را با دشواری روبرو کند.

ناگفته نماند که در عشق و عاشقی مردها بیشتر تحت تاثیر جذابیت فیزیکی و جسمی زن‌ها قرار می‌گیرند یعنی مردان زن‌هایی را ترجیح می‌دهند که از لحاظ فیزیکی زیبا و جوان باشند و موقعیت اجتماعی یا درآمد آنها اهمیت چندانی برایشان ندارد. حال آن که برای زنان موقعیت اجتماعی و توانایی کسب درآمد مردان بر جذابیت فیزیکی آنان ارجحیت دارد. جالب است که پژوهش‌ها نشان می‌دهند که در دوران اولیه آشنایی یا نامزدی مردها در توانایی کسب درآمد و موقعیت اجتماعی خود مبالغه می‌کنند یا به عبارت بهتر خود را پولدارتر و مهمتر جلوه می‌دهند حال آن که زنان به نحوی مبالغه آمیز بر زیبایی و جوانی خود تاکید می‌ورزند و به عبارت ساده تر جلوه فروشی می‌کنند اما پس از گذشت زمان و تثبیت رابطه و ازدواج هر دو گروه به سطوح عادی و واقعی باز می‌گردند و دیگر از مبالغه و ظاهرسازی خبری نیست و اینجاست که اصطلاحاتی مانند طبل توخالی یا تو زرد در آمدن مصداق پیدا می‌کند.

در باب چگونگی جذابیت جسمانی باید گفت اکثر افراد چه زن، چه مرد ترکیبی از ویژگی‌های کودکانه با مشخصات بزرگسالانه در صورت را بیشتر می‌پسندند و دوست دارند. مثلاً ترکیب چشم‌های درشت با بینی کوچک و گونه‌ای استخوانی و برجسته بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد. همچنین مشخصات متمایز مانند لبخند بزرگ از مقبولیت بیشتری برخوردار است. از سوی دیگر برخلاف تصور عموم مشخصه‌های مقبول جسمانی خیلی غیر معمول و استثنایی نیستند و به ارزش‌های متوسط یک جامعه نزدیکتر هستند. مثلاً در مورد بلندی قد برخلاف تصور رایج اکثر زنان از مردان خیلی قد بلند خوششان نمی‌آید و قد متوسط بیشتر مورد نظر آنان است.

وقتی از جذبه و کشش سخن می‌رانیم، در حقیقت از دوست داشتن (و نه عاشقی) صحبت می‌کنیم. حال باید دید که این دوست داشتن که می‌تواند تبدیل به عشق شود چه تفاوتی با عشق دارد. به نظر می‌رسد که تفاوت میان این دو حالت جنبه کمی و کیفی دارد. اما در عین حال می‌توان این دو حالت را روی یک طیف تجسم کرد که در درجات پایین تر (دوست داشتن) نسبت به درجات بالاتر (عشق) منطق و عقلانیت بیشتری وجود دارد. در این زمینه پژوهش‌هایی صورت گرفته و حتی آزمون‌هایی بر مبنای مقیاس‌های متفاوت این دو به وجود آمده است. مثلاً در مقیاس‌های مربوط به دوست داشتن مشخصه‌هایی مانند مسئولیت پذیری و توانایی کسب احترام مطرح است ولی در مقیاس‌های مربوط به عشق دلبستگی ( اگر با او نباشم غمگین و تیره روزم)، توجه عمیق (اگر او احساس بدی داشته باشد باید او را شاد کنم) و صمیمیت حتی تا حد احساس تملک وجود دارد.

 


نوشته شده در پنج شنبه 89/8/27ساعت 12:30 صبح توسط شیطونک نظرات ( ) | |

آسیب های جدی بلوتوث ، پیامک و فیلم های مبتذل  بر نوجوانان و جوانان

          با فراگیر شدن استفاده از گوشی های تلفن همراه در سطح اقشار جامعه ضمن مزایای فراوان این فناوری جدید ، می بایست  به جنبه های  منفی آن نیز توجه جدی داشت. همانطورکه می دانیم در مقوله هاو فرآورده های فرهنگی دیدن یک فیلم یا عکس غیر اخلاقی یا شنیدن یک موسیقی مبتذل و یا خواندن نوشته ای نامناسب ،  می تواند واکنش های منفی و خطرناک روحی و روانی و جسمی مانند یک سم کشنده و مهلک را در فرد ایجاد کند که در صورت عدم درمان به موقع ، شخصیت انسانی فرد ، مورد آسیب جدی قرارگرفته که تبعات آن در برخی مواقع غیر قابل جبران خواهد بود.

 اگر در اطراف خود بررسی مختصری داشته باشیم در می یابیم که جریانها و باندهای مرموز بطور محسوس و یا نامحسوس و در قالب دوستی ها و همکلاسی های فرزندانمان و یا توسط  برخی افراد در معابر مبادرت به توزیع سی دی های فیلم غیر مجاز، انتشار کلیپ های صوتی و تصویری و یا نوشتارهای سخیف بوسیله بلوتوث و پیامک در راستای ترویج فرهنگ غیر انسانی و غیر اخلاقی و لجن زار غرب  می نمایند که برخی اثرات این جنایت فرهنگی طبق نظر کارشناسان  در حوزه پزشکی و روان شناسی بطور خلاصه به این شرح می باشد:

آسیب های  جسمی و رحی و روانی :

1-      ایجاد بلوغ زود رس در نوجوانان و اثرات منفی بر رشد طبیعی جسم و روان

2-      گوشه گیری و انزوا و بروز افسردگی در نوجوانان و جوانان

3-      بروز رفتارهای عصبی و غیر متعادل

4-      تپش قلب و بی اشتهایی و یا کم اشتهایی و رنجور شدن جسم

5-       بی میلی به امر تحصیل و فعالیت های ورزشی

6-      عدم تمایل و یا کم رغبتی به انجام واجبات و حضور در مجامع علمی و مذهبی

7-      مشغول شدن واستفاده زیاد از تلفن همراه برای بازی و یا دیدن کلیپ و موسیقی ( اعتیاد به تلفن همراه)

8-       بیخوابی وکاهش مطالعات درسی و غیر درسی  و بروز افت تحصیلی

9-      افراط در نوع انتخاب لباس و آرایش ظاهری به سبک های نامانوس و ناهنجار

10-  گرایش به سیگار ،مواد مخدر و کاهش انگیزه برای کار و تلاش وتشکیل خانواده در جوانان  

 البته خوب است به این نکته اشاره شود که کارکردها و اثرات استفاده ازگیرنده های ماهواره ای که متاسفانه در بعضی از خانواده ها در اثر کم اطلاعی رواج  پیدا کرده  دارای آسیب های مشابه  ای است که در ادامه سلسه مباحث به آن پرداخته خواهد شد.

نقش پدر و مادر و خانواده در حفظ سلامت اجتماعی روانی فرزندان :

1-      راهنمایی فرزندان  برای انتخاب دوستان سالم و صالح

2-       انجام راهنمایی و مراقبت از فرزندان در استفاده صحیح از فیلم و تلفن همراه ( حتی المقدور برای دور ماندن فرزندان از برخی از معضلات فرهنگی و اخلاقی از تلفن همراه ساده و بدون بلوتوث و دوربین  استفاده شود)

 

3-      تشویق و ترغیب نوجوانان و جوانان برای پرکردن اوقات فراغت با ورزش یا مهار ت آموزی و استفاده از کلاس های کامپیوتر، دوره های فنی ، زبان و..

4-      کمک در انتخاب حداقل یک نشریه و مجله  فرهنگی تخصصی و فنی در حوزه مورد علاقه ایشان.

5-      آشنا نمودن هر چه بیشتر فرزندان با آحکام و آداب دینی و اهتمام در انجام فرائض بالاخص نماز

6-      همراهی با فرزندانمان برای حضور در مساجد و هئیت های مذهبی و نمازهای جمعه و جماعت

7-       استفاده بهینه  از برنامه های متنوع آموزشی علمی و سرگرمی صدا و سیما

8-      برنامه ریزی جهت پیاده روی، دوچرخه سواری و استفاده از پارک ها و برنامه های فرهنگسراها

9-      آماده سازی و فراهم نمودن  زمینه های لازم برای کار ، اشتغال  و کمک در تشکیل خانواده و مقدمات امر مقدس ازدواج برای جوانان

10-   همکلاسی ها ی ناباب فرزندانمان را  در محل تحصیل به اولیای مدارس معرفی نموده و فرزندانمان را نیز از آنها دور کنیم.

11-   عوامل توزیع فیلم و بلوتوث های غیر اخلاقی و غیر انسانی را به عوامل انتظامی گزارش دهیم.

12-   در خانواده  پدر و مادر، در رعایت شئونات اخلاقی  و انجام واجبات و ترک محرمات پیشقدم باشند.

13-  در صورت بروز مشکلات  روحی و روانی از مشاوران و روانشناسان کمک بگیریم.

14-  با فرزندان خود صمیمی  باشیم و آنها را در رشد و تعالی و پیشرفت کمک نمائیم.

15 – هر چند وقت یکبار با حضور فرزندانمان از آنها بخواهیم که محتوای تلفن همراه ، فایل های رایانه ای، سی دی ها  ی فیلم و بازی را برای  ما نشان داده و توضیح دهند.

همدانی- کارشناس ارشد مدیریت فرهنگی


نوشته شده در پنج شنبه 89/8/27ساعت 12:22 صبح توسط شیطونک نظرات ( ) | |

هشداری درباره روند افزایشی گرایش به پرنو؛

افزایش گرایش زنان غربی به پ رن وی اینترنتی

نظرسنجی منتشر شده در سال 2006 توسط نهاد بازبینی فیلترینگ اینترنت نشان داد که 17 درصد زنان به پورنوگرافی اینترنتی معتاد هستند و یک نفر از هر 3 بازدید کننده سایت‌های مستهجن زن بوده است. روانشناسان و محققان این افزایش را مرتبط با ناشناس ماندن و امنیت فضای وب می‌دانند

به گزارش گرداب به نقل از واشنگتن تایمز، پژوهشگران از مدتها پیش بر این باور بودند که اینترنت با آسان کردن دسترسی به پ و رن و گرافی، باعث اعتیاد به آن می‌شود؛ چرا که دیگر نیازی نبود تا کسی پالتو بلند پوشیده و کلاهش را تا روی چشمانش پایین بکشد و به آرامی به محله قرمز (محله‌ای برای مسائل پ رن و {مستحجن} ) شهرش بخزد.

این سهولت دسترسی در میان مردان و زنان باز هم تفاوت‌هایی را داشته است و روانشناسان و محققان از آمار رو به افزایش زنانی که در 10 سال گذشته به پ ورن و گ رافی اینترنتی معتاد شده‌اند خبر می‌دهند.

مجله زنان مسیحی در سال 2003 در یک نظر سنجی دریافت که یک زن از هر 6 زن به چنین پدیده‌ای اعتیادی پیدا کرده است.

نظرسنجی منتشر شده در سال 2006 توسط نهاد بازبینی فیلترینگ اینترنت نشان داد که 17 درصد زنان به پ ورن وگ رافی اینترنتی معتاد هستند و یک نفر از هر 3 بازدید کننده سایت‌های مستهجن زن بوده است. بر پایه آمار بنیاد آمار پ ورن و گرافی اینترنتی در سال 2008 حدود 30 درصد مشتریان پ ورن وگ راف ی اینترنتی زنان هستند.

روانشناسان و محققان این افزایش را مرتبط با ناشناس ماندن و امنیت فضای وب می‌دانند؛ به گونه‌ای که در اینجا دیگر نیازی نیست زنان به آرامی به فضاهایی بخزند که دختران خوب معمولاً به آنجا نمی‌روند.

داگلاس ویز، از روانشناسان مرکز مشاوره‌ای «قلبها» در کولورادو می‌گوید: زنان هم می‌توانند درست همانند مردان به پ ورن وگ راف ی اینترنتی معتاد شوند. من بخشی از علت این روند را افزایش هوش اینترنتی زنان در استفاده از فضای وب می‌دانم؛ آنلاین شدن، توسعه روابط و مسلماً توجه به مسایل جنسی.

تحقیقات نشان داده که فشردن چند دکمه در اینترنت برای دسترسی به پ ورن وگرافی برای زنان بسیار ساده‌تر است. در نبود  اجتماعی پ وروگ رافی جذابترین موضوع اینترنتی برای زنان است؛ چرا که هیچ واکنش اجتماعی را برای آنها به دنبال ندارد.

نظرسنجی نهاد بازبینی فیلترینگ اینترنت در سال 2006 نشان داد ماهانه 4/ 9 میلیون زن به سایت‌های مستهجن سرک می‌کشند و 13 درصد هنگام حضور در سر کار این کار را انجام می‌دهند!

«مری آن لیدن» استاد جامعه شناسی و مطالعات زنان کالج «ویلاک» در بوستون می‌گوید: هر چه استفاه زنان از پ ورن وگرافی بیشتر شود، احتمال اینکه قربانی روابط جنسی بدون رضایت شوند، نیز بیشتر می‌شود.
مردها بیش از زنان با دیدن پ ورن وگرافی تحریک می‌شوند. پیش از پیشرفت تکنولوژی زنان جوان که به نوعی خواهان تصورات احساسی بودند، به رمان‌های عاشقانه روی می‌آوردند. مردان جوان نیز این سرکشی خود را با دیدن تصاویر مستهجن ارضا می کنند.

«دونا رایس هیوز» رئیس مرکز «کافی است» ـ یک بنیاد غیرانتفاعی در ویرجینیا که در زمینه امن کردن فضای اینترنت برای کودکان و خانواده‌ها تلاش می‌کند ـ می‌گوید: پ ورن وگرافی ماده مخدر هزاره کنونی است که اعتیاد به آن بدتر از کراک و کوکائین است. هدف سازمان ما این است که حمایت‌های آنلاین در مقابله با آن را افزایش دهیم. به گفته وی 90 درصد اعتیاد به پ ورن وگرافی از خانه‌ها شروع می‌شود و با افزایش درک کودکان از تکنولوژی، دیگر نمی‌توان پرسید که آیا کودکان نیز به سراغ پ ورن وگرافی می‌روند؟

پژوهش‌ها نشان داده که مغز به شیوه خاصی در برابر عکس‌ها واکنش نشان می‌دهد که این امر می‌تواند برای ذهن رو به رشد کودکان مضر باشد. زمانی که مرد یا زنی از نظر جنسی تحریک می‌شود میزان هورمون آندروفین و انکفالین در منطقه پیشین مغز به بالاترین میزان خود می‌رسد. هر چیزی که شخص می‌بیند، چه واقعی و چه تخیلی با فعالیت آدرنالین به ذهن او منجر می‌شود.

آقای وایز می‌گوید کسی که مرتب با دیدن پ ورن وگرافی خود را ارضا کند، سکس برایش به ابزاری تبدیل می‌شود؛ در صورتی که این ابزار  هیچ‌گاه نمی‌تواند جایگزین احساسات واقعی یک انسان شود.

وی معتقد است که اعتیاد به پ ورن وگرافی حتی در سنین پایین نیز سدهایی را ایجاد می‌کند که مانع پیشرفت روحی، رابطه‌ای و اخلاقی فرد می‌شود.

پ ورن وگرافی از زمان نفوذ به سایر وسایل ارتباطی از تعامل بیشتری برخوردار شده است، به طوری که تحقیقات انجام شده در سال 2006 نشان داد که 87 درصد دانشجویان شرکت کننده در نظرسنجی به روابط جنسی مجازی با وب کم و گوشی‌های موبایل اذعان داشته‌اند.

پ ورن وگرافی اینترنتی بر اساس قوانین به دو دسته نرم و سخت تقسیم می شوند که پ ورن وگرافی سخت قانوناً قابل پیگیری و تعقیب است و سازمانهایی مانند «کافی است» برای حمایت از کودکان و نوجوانان و والدین از اعتیاد به پ ورن وگرافی در تلاش هستند. آقای هیوز می‌گوید: اگر گمان می‌کنید که هیچ‌گاه به دام وسوسه‌های جنسی نمی‌افتید آنگاه باید بدانید که مقدس‌تر از قدیس دیوید، داناتر از سلیمان نبی و قوی‌تر از سامسون هستید. منبع: تابناک


نوشته شده در پنج شنبه 89/8/27ساعت 12:20 صبح توسط شیطونک نظرات ( ) | |

تاثیر هرزه نگاری در ایجاد انحراف و بیماری جنسی

این بیماری‌ها شامل فعالیت‌های جنسی ناخواسته، آزار کودکان، عورت‌نمایی، نظربازی، آزارخواهی، بت‌پرستی (فتیشیسم) (Fetishism) و تجاوز به عنف می‌شده‌اند. به جز چند استثنا، هرزه‌نگاری یکی از عوامل مهم یا حداقل تأثیرگذار در ایجاد انحرافات یا اعتیاد جنسی آنها بود.
بدون توجه به این که هرزه‌نگاری عامل ایجاد یا تسهیل‌کننده این بیماری‌ها بوده و بدون توجه به ماهیت انحرافات و اعتیادهای جنسی بیماران، من یک مجموعه عوامل ? فاکتوره در همه آنها بدون استثنا یافتم که خصوصاً در آنهایی که تازه با هرزه‌نگاری آشنا شده بودند، صدق می‌کرد:
?- اعتیاد
اولین تغییری که رخ می‌دهد، اثر اعتیادی است. مصرف‌کننده هرزه‌نگاری به آن معتاد می‌شود. وقتی آنها یک بار از مطالب هرزه استفاده کنند، دوباره به آن رجوع می‌کنند و این روند، بارها و بارها تکرار می‌شود. به نظر می‌رسد که این مطالب،یک محرک قدرتمند جنسی برمی‌انگیزد که به دنبال آن، آزادسازی شهوت، اغلب توسط استمنا صورت می‌گیرد. هرزه‌نگاری، تصویر بسیار قدرتمند و هیجان‌آلودی ایجاد می‌کند که دائماً به ذهن فرد خطور می‌کند و او آنها را در مخیله خود تفصیل می‌دهد.
افراد به هنگام اعتیاد به هرزه‌نگاری، به تنهایی نمی‌توانند از شر آن خلاص شوند و آن را کنار بگذارند. علی‌رغم این که این اعتیاد، عواقب وخیمی‌مثل طلاق، از دست دادن خانواده و مواجهه با قانون (در موارد تهاجمات جنسی، آزار یا سوء استفاده از همکاران) را به دنبال دارد.
همین طور پی بردم که بسیاری از بیماران من که دارای درجه هوشی بالایی بودند، آسیب‌پذیرتر بودند، شاید علت آن، قدرت خیال پردازی آنان بود که آنها را بیشتر به اعتیاد نزدیک می‌ساخت. در حالی که هر مردی در این مورد آسیب پذیر است، اما تجربه من نشان می‌دهد که وکلا، حسابدارها و افراد مرتبط با رسانه‌ها، در برابر این اعتیادات، بیشتر آسیب پذیر هستند.
با این وجود، گروهبان باب ناوارو که مدت طولانی بازرس صنعت هرزه‌نگاری در دپارتمان پلیس لس‌آنجلس بوده است، می‌گوید: «قبول داشته باشید یا نداشته باشید، هر چه قدر افراد، باسوادتر باشند، به هرزه‌نگاری‌های بیشتری معتاد می‌شوند و البته پول بیشتری هم خرج آن می‌کنند.
افراد بسیاری اعتراف کرده‌اند که اعتیاد افراطی به این مطالب داشته‌اند و کل زندگی‌شان را صرف آن کرده‌اند؛
?- تشدید
دومین مرحله، تأثیر تشدیدی است. با گذشت زمان، فرد معتاد نیازمند انواع شدیدتر، آشکارتر، منحرف تر و عجیب و غریب تر مطالب جنسی می‌شود تا «حال جنسی» خود را افزایش دهد. این فرآیند، یادآور اعتیاد به مواد مخدر است. با گذر زمان، همواره یک نیاز رو به افزایش برای موارد تحریک کننده تر وجود دارد تا همان تأثیر ابتدایی را داشته باشد.
اگر همسران یا دوست دخترهای آنان هم با آنان همراه شوند، آنها نهایتاً رفیق خود را مجبور می‌سازند تا فعالیت‌های عجیب و غریب رو به افزایش جنسی انجام دهند. در بسیاری موارد، این روند منجر به قطع روابط – به هنگامی‌که زن از فعالیت بیشتر امتناع می‌کند – می‌شود که اغلب نتیجة آن دعوا، جدایی یا طلاق است.
ازدواج کردن یا رابطه جنسی داشتن با یک رفیق، مشکل آنها را حل نمی‌کند. اعتیاد آنها و تشدید این اعتیاد، عمدتاً به علت تخیلات قدرتمند جنسی در اذهان آنان است که توسط هرزه‌نگاری‌ها کاشته شده است. آنها اغلب این تخیلات جنسی همراه با استمنا را به خود آمیزش جنسی ترجیح می‌دهند.
این امر تقریباً همیشه، ظرفیت دوست داشتن و ابراز عشق به همسرشان در روابط خصوصی آنها را کاهش می‌دهد. این تخیل پردازی بسیار قوی است و موجب آزردگی خاطر همسران آنها می‌شود. محرک جنسی آنها، چیزی غیر از همسرانشان است و همسر آنها به سادگی می‌تواند این امر را حس کند و در نتیجه، اغلب احساس تنهایی و رانده شدن می‌کند. من تعدادی زوج مراجعه کننده داشتم که زن گریه کنان می‌گفت که شوهرش ترجیح می‌دهد تا به دیدن هرزه‌نگاری‌ها و استمنا بپردازد، تا این که به او اظهار عشق نماید.
?- حساسیت زدایی
سومین مرحله ای که رخ می‌دهد، حساسیت زدایی است. محتویات کتاب‌ها، مجلات و فیلم‌هایی که ذاتاً شوک برانگیز، شکننده تابوها، غیرمشروع، کریه و غیراخلاقی هستند، اما از لحاظ جنسی تحریک کننده اند، به هنگام اعتیاد به هرزه‌نگاری، قابل قبول و عادی می‌شوند. آن گاه فعالیت‌های جنسی تشریح شده در هرزه‌نگاری‌ها (بدون توجه به منحرف یا ضداجتماعی بودن آن) مشروع تلقی می‌شوند. در این مواقع، یک حس رو به رشد «همه این کار را انجام می‌دهند»، به آنها اجازه می‌دهد که کارهایی انجام دهند که قبلاً برای آنها غیرمشروع بود و با عقاید اخلاقی و معیارهای شخصی سابق آنها در تضاد است.
?- فعالیت جنسی
چهارمین مرحله ای که اتفاق می‌افتد، افزایش تمایل برای انجام اعمال جنسی ای است که فرد در هرزه‌نگاری‌ها مشاهده کرده است. این اعمال عبارتند از: بی قید و بندی جنسی، عورت نمایی، شرکت در رفتارهای جنسی گروهی، نظربازی، حضور دائمی‌در روسپی خانه‌ها، انجام اعمال جنسی با کودکان، تجاوز به عنف و آسیب وارد آوردن به خود یا طرف مقابل به هنگام عمل جنسی.
این رفتار دائماً در آنها رشد می‌کند و به یک اعتیاد جنسی می‌انجامد، به طوری که آنها خود را محصور در آن می‌بینند و دیگر قادر نیستند آن را تغییر دهند یا با آن مقابله کنند. به علاوه، عواقب منفی این اعتیاد در زندگی آنها بسیار بدتر است.

شایع ترین پیامدها: به هر حال در تجربه بالینی من، مهم ترین پیامد اعتیاد به هرزه‌نگاری، احتمال ارتکاب یک جرم جنسی سنگین نیست (اگرچه این عمل اتفاق افتاده و می‌افتد)، بلکه اختلال در روابط صمیمانه خانوادگی و زندگی زناشویی است. در این جا است که دردناک ترین ضایعات و آسیب‌ها رخ می‌دهند. در این جا است که این عمل، به نابودی عشق سالم و روابط جنسی با همسران می‌انجامد. اگر شخصی سؤال کند که آیا هرزه‌نگاری موجب هرگونه جرم جنسی است، بدون هیچ ابهامی ‌باید پاسخ داد، بله، اما این فقط ظاهر قضیه است.
در برخی بیماران، من با تقریباً یک اعتیاد آنی مواجه شدم، در حالی که در دیگران، تقریباً ??-? سال عرضه نامنظم هرزه‌نگاری موجب اعتیاد شده بود. اما همانند یک سرطان پنهان، این اعتیاد هیچ گاه محو نمی‌شود، مگر این که از طریق مداخلات روان درمانی، در پی معالجه آن برآییم.  از : ویکتور. بی. کلاین


نوشته شده در پنج شنبه 89/8/27ساعت 12:16 صبح توسط شیطونک نظرات ( ) | |

چرا به تدریج روند بدحجابی‌ها تبدیل به بی‌حجابی کامل می شود؟

از آفات درگیری های سیاسی در کشور یکی اینست که مفسده جویان با سواستفاده از فرصت خطوط قرمز را پشت سر می گذارند و جامعه را به هرج و مرج فرهنگی و اخلاقی میکشانند.

گسترش آلودگی های اخلاقی و هرج و مرج فرهنگی و رشد سریع آن اکنون واقعیتی است که اهل انصاف حتی از همه جناح های سیاسی به آن اعتراف و اعتراض دارند. مظاهر این آلودگی ها و هرج و مرج ها را آشکارا می توان در بخش های زیادی از جامعه مشاهده کرد.

وضعیت نامناسب لباس دختران و زنان.
حضور بی مهار دختران و پسران در پارک ها و خیابان ها و معاشرت های نامشروع آنان در انظار عمومی
گسترش دوستی های خیابانی دختران و پسران ، روابط نامناسب دختران و پسران در دانشگاه ها
فضای حاکم بر محیط های دبیرستان دخترانه و مشکلاتی که در رفت و آمدهای این دانش آموزان وجود دارد ، ظاهر شدن زنان و حتی دختران با آرایش در خیابان ها و اماکن عمومی ، رواج مزاحمت های خیابانی و فسادهای ناشی از آن ، کنار گذاشتن حجاب توسط عده ای از زنان در برخی مناطق تهران و شهرهای بزرگ دیگر و... اینها فقط بخشی از ظواهر خلاف شرع و شان جامعه اسلامی است . بخش دیگر که بسیار نگران کننده است فساد پنهانی است که از همین ظواهر آلوده نشات می گیرد و لایه ای مخفی درحال تهدید کردن اخلاق و خانواده ها و بنیان های اجتماعی است.

0000000000000000000

اظهارات صریح رئیس فراکسیون روحانیون مجلس درباره معضلات فرهنگی

روند بدحجابی‌ها تبدیل به بی‌حجابی کامل شده است

حجت الاسلام ‌رهبر با اشاره به برخی از معضلات فرهنگی از جمله گسترش مکاتب انحرافی و بدحجابی از مسئولان مربوط خواست تا اقدامات لازم را بر اساس قانون اساسی اعمال کنند.
حجت الاسلام محمدتقی‌رهبر رئیس فراکسیون روحانیون مجلس در جلسه هفتگی انصارحزب‌الله از معضلات فرهنگی جامعه شدیدا انتقاد کرد.
اهم اظهارات وی را در ادامه بخوانید:امروز اخبار و گزارش‌هایی مبنی بر اینکه دنیای استکبار میلیاردها دلار خرج می‌کند برای اینکه ما را در مکتب اهل بیت(ع) جدا کند؛ به گوش می‌رسد و به به عنوان مثال در جامعه، وهابیت را ترویج می‌کند؛ آن هم وهابیتی که ریختن خون شیعه را مباح می‌داند، از قبیل جریان ریگی و تفکرات مشابهی که علاوه بر وهابی بودن مزدور بیگانه هم هستند. برای اخلالگری در نظام اجتماعی و ترور، سازماندهی شده‌اند؛ همینطور ترویج بهائیت.

ترویج مکاتب انحرافی ، شرم آور است

* من این موارد را بیان می‌کنم تا نوشته و منتشر شود، قصد دارم یک مصاحبه مطبوعاتی هم خود مجلس برگزار کنم و خبرنگاران مختلف را جمع کنم و با رسانه‌ها در میان بگذارم چراکه این در برنامه فراکسیون روحانیون مجلس است که مسئولین فرهنگی کشور از جمله رئیس‌جمهور، فرمانده نیروی انتظامی، وزیر اطلاعات و رئیس رسانه ملی را دعوت کند.

* در قم و حوزه‌ها، دانشمندان و دلسوزان نظام نگران ترویج بهائیت که در زمان طاغوت اصلا جرات نداشت عرض اندام نداشت، هستند. چرا که ترویج بهائیت اکنون به حدی رسیده است که دانش‌آموزان سرکلاس، ابراز می‌کنند که بهایی هستند و کتاب بهائیت را ترویج می‌کنند.

* در حوادث بعد از انتخابات، وهابیت، بهائیت، سلطنت‌طلبان، منافقان، لیبرال‌ها و برخی از احزاب ورشکسته به بهانه انتخابات، دست به دست هم دادند تا به ولایت، سید‌الشهدا‌(ع) و امام زمان (عج) حمله کنند. در عرصه سیاسی بصیرت ملت و روشنگری‌های مقام معظم رهبری خیلی مطالب را روشن کرد و واقعا ملت بزرگترین مانور خودش را انجام داد.


روند بدحجابی‌ها تبدیل به بی‌حجابی کامل شده است

* روند بد حجابی‌های جامعه در مسیر بی‌حجابی است. ماهواره‌ها که به خیلی از خانه‌ها راه پیدا کرده غیر از بدآموزی‌های سیاسی و آن مسائلی که جاسوسان و دشمنان بیان می‌کنند بدترین چیزها را یعنی مساله ترویج فساد را به عهده دارند.

* شیطان‌صفتان برای تخریب اسلام، اقدام به تخریب از طریق تهی کردن اخلاق و فضائل از جامعه است که فروش سی‌دی‌های مستهجن در سطح شهر از جمله موارد آن است.

* وقتی به برخی آمارها نگاه می‌کنیم می‌بینیم روز به روز در کشور آمار طلاق زیادتر می‌شود آن هم در خانواده‌های جوان که در دادگاه‌های خانواده به وضوح مشهود است.

* مقاله‌ای را در مورد دنیای غرب مطالعه کرده و نتیجه گرفتم که آنها اگر بی‌حجاب هستند، دیگر آرایش نمی‌کنند.اما کسی گذرش به میدان تره‌بار یا پاساژ، بیفتد، عده ای قابل توجه از زنان را بزک کرده خواهد دید. حالا این سؤال مطرح می‌شود که آیا این حجاب، برازنده خانواده‌ها جامعه نجیب است؟.


بخشی از ناهنجاری‌ها فرهنگی از ماهواره سرچشمه می‌گیرد

*بخشی از اینگونه ناهنجاری‌های فرهنگی ار از ماهواره‌ها و مقداری از آن هم از این فیلمها،سینمایی سرچشمه می‌گیرد.حالا برخی فقط فکر می‌کنند اگر یک روسری سرشان باشد کافی است! پس آن، خنده‌ها و مغازله‌ها و پشت پرده قضایا چه می‌شود؟ اینها را ما با مسئولین صدا و سیما هم در میان می‌گذاریم. البته صدا و سیما عرصه سیاسی این مدت خوب کار کرده است اما چالش‌ها و مسائل زیان‌بار را هم باید گوشزد کنیم.

* سردار احمدی‌مقدم در پاسخ به سؤالش در خصوص برخورد با بی‌اخلاقی‌های فرهنگی گفته بعضی از مقامات گفته‌اند که این روش را نمی‌پسندد. در جواب به سردار احمدی‌مقدم گفتم که هرکس چنین چیزی گفته است بیجا کرده است و کارش اشتباه است چرا که اسلام می‌گوید کار فرهنگی انجام دهید و از آن طرف هم جلوی منکرات را بگیرید.


علما نسبت به بی حجابی ها به شدت گله دارند

* آقای رئیس‌جمهور که ان‌شاء‌الله خداوند او را تایید کند، کارهای خوب بسیاری دارند اما علما گلایه شدیدی داشتند که چرا در جامعه حجاب لوث می‌شود و بسیاری از دختر و پسرها در دانشگاه‌ها، فضای فیلم و سینما، خیابان و پارک‌ها اصلا حدود شرعی را رعایت نمی‌کنند. پس حکومت چه کار می‌خواهد بکند؟

* این ده سانت روسری که برخی زنان روی سر می‌اندازند و از این طرف و آن طرف موها بیرون ریخته و یک لباس چسبان مثل رقاصه‌ها و آرتیست‌های هالیوود، کجایش به حجاب اسلامی می‌خورد،


برخی‌ها می‌گویند مشکل ما بیرون بودن مقدار موی دختران نیست

* متاسفانه وقتی اعتراض می‌کنی، می‌گویند مشکل ما حالا یک مقدار موی دختران نیست و در حالی که بعضی زنان و دختران اندام و سرتاپایشان را نامناسب درست کرده و جلوی چشم نامحرم می‌آیند.

* برخورد با بدحجابی و بی‌حجابی قانون دارد و در کشور هم قانون آن تصویب شده است. وقتی که صحبت از فرهنگ می‌شود می‌گویند دولت بودجه‌هایی برای فرهنگ اختصاص داده و مجلس هم تصویب کرده است، این بدین معنی است که به یک آدمی غذای زیادی بدهیم و سفره‌اش از چرب و شیرین کنیم، آن وقت یک مار گزنده به جانش بیندازیم یا جلوی آن را نگیریم. باید جلوی آن مار گزنده فساد را گرفت.
مسئولان هیچ عذری در برخورد با مفاسد ندارند

* دولت و حاکمیت هیچ عذری در برخورد با مفاسد ندارد. اگر نظارتی در جامعه نباشد هرج و مرج می‌شود، اگر حساسیت اسلام نسبت به روابط و نوع اختلاط زن و مرد رعایت شود، بسیاری از کارهایی که مردم می‌توانند در عرصه جامعه انجام دهند و زنان ما هم می‌توانند زنان در عرصه‌های مختلف پیشرفت‌های مختلفی داشته‌اند کسی مانع آنها نمی‌شود اما نباید مرزها و حریم‌ها برداشته شود و حجاب بیفتد.

* در حالی که حتی آن شخص ممکن است مبارز نباشد اما چون زنان ایرانی که واقعا قهرمان ما بودند و الان هم هستند به عنوان الگو مطرح شده‌اند، آنها با حجاب مبارزه می‌کنند، برای اینکه حجاب علاوه بر جنبه دینی، اخلاقی و خانوادگی جنبه استراتژیک دارد.

* حالا ما باید تلاش کنیم و خون دل بخوریم از اینکه حکومت مقرر کند در ادارات و اماکن عمومی رعایت شئونات حجاب اسلامی صورت پذیرد، باید حکومت به فکر نسل جوان امروز و نسل‌های بعدی باشد؛ چرا که اگر این اوضاع پیش بیاید اعتقادات و نماز ضعیف می‌شود. الا متاسفانه در خیلی از خانواده‌ها توجه به نماز ضعیف شده است.

* امروز وضع به گونه‌ای شده است که بعضی از این خارجی‌های دشمن، که چندی قبل به ایران آمده بودند، زمانی که برگشته بودند در گزارش خود گفته بودند مثل اینکه وضع ایران و تهران خوب می‌شود و کم کم دارد حجاب هم کنار می‌رود و از آن طرف بعضی زنان و مردان مسلمان از بعضی کشورها که برای زیارت و غیره به ایران می‌آیند وضعیت کشور ابراز ناخرسندی می‌کنند که اینها واقعا درد است.

چرا در نمایشگاه میراث فرهنگی خبری از چادر ملی نبود
* چندی قبل میراث فرهنگی چادر ملی را به ثبت رساند؛ آیا ما آن را برای کتاب‌ها و کاغذ می‌خواهیم مثل سنگ‌های تخت جمشید؛ اگر این چادر ملی، چادر ملی است چرا در همان نمایشگاهی که چندی قبل میراث فرهنگی گذاشته بود اصلا خبری از آن نبود و عکس‌های که از آن نمایشگاه به دست ما رسید ما فکر می‌کردیم اصلا گویی این نمایشگاه در ایران برگزار نشده است و چرا رییس دفتر یک شخصیت سیاسی باید کنار یک هنرپیشه کذایی بنشیند؟ اینها معنایش چیست؟ منبع: فارس


نوشته شده در پنج شنبه 89/8/27ساعت 12:13 صبح توسط شیطونک نظرات ( ) | |
<      1   2   3   4   5   >>   >
طراح قالب پیچک دات نت